دکتر ژیلا فرخی در یادداشتی اختصاصی برای میگنا نوشت :خانواده به لحاظ قدمت، ابتدایی ترین و از لحاظ گستردگی، جهان شمول ترین نهاد اجتماعی است، روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و به تبع آن جامعه از ثبات و استحکام بیشتری برخوردار است. هیچ جامعه ای بدون داشتن خانواده های سالم نمی تواند ادعای سلامت کند و هیچ یک از آسیب های اجتماعی بی تأثیر از خانواده پدید نیامـده انـد.
دکتر ژیلا فرخی گفت: یکی از مهمترین آسیب های خانوادگی طلاق است، اما آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست، زیـرا در کنار آن آماری بزرگتر، به طلاق های عاطفی اختصاص دارد، یعنی به زندگی های خاموش و خانواده های توخالی که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کننـد ولـی تقاضـای طـلاق قانونی نمی کنند. درواقع برخی ازدواج ها که با طلاق قانونی پایان نمی یابند، به ازدواج های توخالی تبدیل می شوند که فاقد عشق، مصاحبت و دوسـتی هسـتند و همسـران فقط با جریان زندگی خانوادگی به پیش میروند و زمان را سپری مـی کننـد، که به تبع این نوع طلاق آسیب های زیادی را به زن و مرد و از همه مهمتر فرزندان وارد خواهد کرد.
این روانشناس در ادامه اظهار داشت : طلاق عاطفی یا خاموش، نوعی از طلاق است که زن و شوهر بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، از نظر عاطفی علاقه ای به یکدیگر ندارند. در این زندگی، تنها چیزی که زوجین را به هم وصل کرده، قراردادی است که در ابتدای زندگی آن را پذیرفته اند.
متأسفانه طلاق عاطفی در بسیاری از خانواده ها وجود دارد. در جامعه کنونی تعهد به زندگی برای زنان به همان اندازه که برای زنان گذشته قداست و ارزش داشته، برای زنان امروزی هم همان قداست و ارزش را دارد و اغلب زنان امروزی به هیچ وجه حاضر نیستند کانون گرم خانواده را رها کنند. در این شرایط بیشترین آسیب روحی و روانی متوجه کودکان است.
طلاق عاطفی خطرناک ترین نوع طلاق محسوب می شود و علایم آن میتواند از طریق: عدم توجه به خواسته های همسر، سرکوب شدن نیازها، مخدوش شدن نقش های خانواده، فقرو کمبود عاطفه، تقلیل ساعات گفت وگو و... بروزکند و از این طریق آسیب های فراوانی را به سلامت روان زن و مرد وارد خواهد کرد.
فرخی تصریح کرد: در طلاق عاطفی دو نفر به صورت فیزیکی از یکدیگر جدا نمی شوند، بلکه کنار هم زندگی می کنند وشرایطی بر روابط آنها حاکم است که در طلاق قانونی وجود ندارد. بسیاری از طلاق های عاطفی نتیجه ندانستن مهارت های زندگی اجتماعی است. طلاق مانند سایر پدیده های اجتماعی دارای ریشه های مختلفی است که بدون بررسی دقیق و مقابله با آنها جلوگیری از بروز چنین پدیدهای مشکل است.
وی در ادامه گفت چرا امروزه طلاق عاطفی بر طلاق قانونی ترجیح داده می شود:
مادر همواره از دوری فرزندش نگران است و این که در صورت جدا شدن ممکن است فرزندش را از او بگیرند یا فرزندش آسیب می بیند، بنابراین به دلیل فرهنگ جامعه یا حتی فشار خانواده نمی تواند طلاق بگیرد. در چنین خانواده ای زوجین مجبورند بدون این که تفاهمی داشته باشند زیر یک سقف زندگی کنند. بنابراین اختلافات بین زوجین به تدریج باعث دوری و سرخوردگی آن ها شده و طلاق عاطفی پیش می آید بسیاری از مواد طلاق عاطفی منجر به طلاق قانونی می شود.
قربانیان طلاق عاطفی
فرخی اضافه کرد: یکی از موارد تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان ایجاد تعارض در آن ها و احساس گناه است. گاهی یکی از علل مشاجرات والدین و در پی آن طلاق عاطفی ممکن است فرزندان باشند. در این شرایط هریک از والدین برای فرزند و آینده او مسیر و هدف جداگانه ای تعریف می کند. هریک از والدین یک سری رفتار های خاص را برای فرزند ارزش می شمارد. فرزندان متوجه این تعارضات و چندگانگی ها می شوند.
این قضیه باعث ایجاد تعارض در فرزندان می شود. در این حالت فرزند تمایل دارد با افراد بزرگسالی غیر از والدین خود معاشرت داشته باشد. به این صورت از خانه فراری می شوند و به افرادی غیر از خانواده پناه می برند. این فرزندان گذراندن زمان با دوستان خود را به خانواده ترجیح می دهند. حتی زمانی که در خانه هستند به دوستان مجازی پناه می برند. این فرزندان از رفتار های مخرب احتمالی دیگران در امان نخواهند بود.
عملکرد تحصیلی پایین
تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان می تواند خود را به صورت افت تحصیلی نیز نشان دهد. عدم احساس حمایت والدین و سردی و بی توجهی آن ها باعث بروز حس انتقام جویی در فرزندان می شود. گاهی این انتقام جویی خود را به شکل درس نخواندن نشان می دهد و باعث افت تحصیلی می شود.
پرخاشگری
محیط خانواده و روابط پر از درگیری پدر و مادر، می تواند به پرخاشگری کودکان خصوصا در سنین پایین منجر شود. از آنجایی که فرزندان، بسیاری از رفتارها و گفتارهایشان را با تقلید کردن از بزرگترها یاد می گیرند و بیشتر از هر کس، والدین خویش را الگو قرار می دهند، با پرخاش کردن یکی از والدین یا هر دوی آنها، کودک نیز تا حد فراوانی به آنان شبیه خواهد شد. بی توجهی به نیازهای ضروری و برحق کودکان باعث می شود، در اندک زمانی بچه ها عصبانی و پرخاشگر شده، برای جلب توجه دیگران، از و رفتار پرخاش جویانه استفاده کنند.
ایجاد الگو نامناسب
زمانی که طلاق رسمی اتفاق می افتد حل کردن پیامد های ناشی از آن به مراتب راحت تر ازحل کردن تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان می باشد. در طلاق عاطفی ظاهرا خانواده سر جای خودش است و اتفاق خاصی نیفتاده است. در این شرایط فرزندان رفتار درست را در خانواده آموزش نمی بینند. خانواده بیشتر باعث بدآموزی فرزندان می شود. فرزندان در آینده به دلیل ندیدن آموزش های صحیح در رفتار با شریک زندگی خود نیز دچار مشکل خواهند شد.
اضطراب
زمانی که فرزندان دائما در محیط خانه در تنش هستند. دائما نگران هستند که اتفاق بدی نیفتد. گاهی والدین با فرزندان در خصوص مشکلات درد و دل می کنند. این استرس های ذره ذره و دائمی در وجود فرزند باقی می ماند و باعث بروز اضطراب در او می شود.
سخن آخر:
از مهم ترین راهکارها برای درمان مشکل طلاق عاطفی میان طرفین، مراجعه به یک مشاوره خانواده ماهر و طی کردن جلساتی برای معالجه فردی برای درمان روحی و روانی و جلساتی برای معالجه دو نفره با حضور طرفین برای ترمیم روابط بین آن ها است. راه حل دیگر پایین آوردن توقعاتی است که زوجین از یکدیگر دارند، آن ها باید به یکدیگر بفهمانند که در هر شرایطی خود فرد برای او مهم تر از توقعات طرفین است همین به طرف مقابل احساس آرامش و اطمینان می بخشد. در حالی که توقعات بالای زوجین از یکدیگر باعث سوء تفاهماتی غیر واقعی میان آن ها می شود و باید اوضاع را به گونه ای تغییر دهند که دو طرف احساس کنند می توانند به یکدیگر تکیه کنند.
دکتر ژیلا فرخی گفت: یکی از مهمترین آسیب های خانوادگی طلاق است، اما آمار رسمی طلاق به طور کامل نشان دهنده میزان ناکامی همسران در زندگی زناشویی نیست، زیـرا در کنار آن آماری بزرگتر، به طلاق های عاطفی اختصاص دارد، یعنی به زندگی های خاموش و خانواده های توخالی که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کننـد ولـی تقاضـای طـلاق قانونی نمی کنند. درواقع برخی ازدواج ها که با طلاق قانونی پایان نمی یابند، به ازدواج های توخالی تبدیل می شوند که فاقد عشق، مصاحبت و دوسـتی هسـتند و همسـران فقط با جریان زندگی خانوادگی به پیش میروند و زمان را سپری مـی کننـد، که به تبع این نوع طلاق آسیب های زیادی را به زن و مرد و از همه مهمتر فرزندان وارد خواهد کرد.
این روانشناس در ادامه اظهار داشت : طلاق عاطفی یا خاموش، نوعی از طلاق است که زن و شوهر بدون اینکه به طور رسمی از هم جدا شوند، از نظر عاطفی علاقه ای به یکدیگر ندارند. در این زندگی، تنها چیزی که زوجین را به هم وصل کرده، قراردادی است که در ابتدای زندگی آن را پذیرفته اند.
متأسفانه طلاق عاطفی در بسیاری از خانواده ها وجود دارد. در جامعه کنونی تعهد به زندگی برای زنان به همان اندازه که برای زنان گذشته قداست و ارزش داشته، برای زنان امروزی هم همان قداست و ارزش را دارد و اغلب زنان امروزی به هیچ وجه حاضر نیستند کانون گرم خانواده را رها کنند. در این شرایط بیشترین آسیب روحی و روانی متوجه کودکان است.
طلاق عاطفی خطرناک ترین نوع طلاق محسوب می شود و علایم آن میتواند از طریق: عدم توجه به خواسته های همسر، سرکوب شدن نیازها، مخدوش شدن نقش های خانواده، فقرو کمبود عاطفه، تقلیل ساعات گفت وگو و... بروزکند و از این طریق آسیب های فراوانی را به سلامت روان زن و مرد وارد خواهد کرد.
فرخی تصریح کرد: در طلاق عاطفی دو نفر به صورت فیزیکی از یکدیگر جدا نمی شوند، بلکه کنار هم زندگی می کنند وشرایطی بر روابط آنها حاکم است که در طلاق قانونی وجود ندارد. بسیاری از طلاق های عاطفی نتیجه ندانستن مهارت های زندگی اجتماعی است. طلاق مانند سایر پدیده های اجتماعی دارای ریشه های مختلفی است که بدون بررسی دقیق و مقابله با آنها جلوگیری از بروز چنین پدیدهای مشکل است.
وی در ادامه گفت چرا امروزه طلاق عاطفی بر طلاق قانونی ترجیح داده می شود:
مادر همواره از دوری فرزندش نگران است و این که در صورت جدا شدن ممکن است فرزندش را از او بگیرند یا فرزندش آسیب می بیند، بنابراین به دلیل فرهنگ جامعه یا حتی فشار خانواده نمی تواند طلاق بگیرد. در چنین خانواده ای زوجین مجبورند بدون این که تفاهمی داشته باشند زیر یک سقف زندگی کنند. بنابراین اختلافات بین زوجین به تدریج باعث دوری و سرخوردگی آن ها شده و طلاق عاطفی پیش می آید بسیاری از مواد طلاق عاطفی منجر به طلاق قانونی می شود.
قربانیان طلاق عاطفی
فرخی اضافه کرد: یکی از موارد تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان ایجاد تعارض در آن ها و احساس گناه است. گاهی یکی از علل مشاجرات والدین و در پی آن طلاق عاطفی ممکن است فرزندان باشند. در این شرایط هریک از والدین برای فرزند و آینده او مسیر و هدف جداگانه ای تعریف می کند. هریک از والدین یک سری رفتار های خاص را برای فرزند ارزش می شمارد. فرزندان متوجه این تعارضات و چندگانگی ها می شوند.
این قضیه باعث ایجاد تعارض در فرزندان می شود. در این حالت فرزند تمایل دارد با افراد بزرگسالی غیر از والدین خود معاشرت داشته باشد. به این صورت از خانه فراری می شوند و به افرادی غیر از خانواده پناه می برند. این فرزندان گذراندن زمان با دوستان خود را به خانواده ترجیح می دهند. حتی زمانی که در خانه هستند به دوستان مجازی پناه می برند. این فرزندان از رفتار های مخرب احتمالی دیگران در امان نخواهند بود.
عملکرد تحصیلی پایین
تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان می تواند خود را به صورت افت تحصیلی نیز نشان دهد. عدم احساس حمایت والدین و سردی و بی توجهی آن ها باعث بروز حس انتقام جویی در فرزندان می شود. گاهی این انتقام جویی خود را به شکل درس نخواندن نشان می دهد و باعث افت تحصیلی می شود.
پرخاشگری
محیط خانواده و روابط پر از درگیری پدر و مادر، می تواند به پرخاشگری کودکان خصوصا در سنین پایین منجر شود. از آنجایی که فرزندان، بسیاری از رفتارها و گفتارهایشان را با تقلید کردن از بزرگترها یاد می گیرند و بیشتر از هر کس، والدین خویش را الگو قرار می دهند، با پرخاش کردن یکی از والدین یا هر دوی آنها، کودک نیز تا حد فراوانی به آنان شبیه خواهد شد. بی توجهی به نیازهای ضروری و برحق کودکان باعث می شود، در اندک زمانی بچه ها عصبانی و پرخاشگر شده، برای جلب توجه دیگران، از و رفتار پرخاش جویانه استفاده کنند.
ایجاد الگو نامناسب
زمانی که طلاق رسمی اتفاق می افتد حل کردن پیامد های ناشی از آن به مراتب راحت تر ازحل کردن تاثیر طلاق عاطفی بر فرزندان می باشد. در طلاق عاطفی ظاهرا خانواده سر جای خودش است و اتفاق خاصی نیفتاده است. در این شرایط فرزندان رفتار درست را در خانواده آموزش نمی بینند. خانواده بیشتر باعث بدآموزی فرزندان می شود. فرزندان در آینده به دلیل ندیدن آموزش های صحیح در رفتار با شریک زندگی خود نیز دچار مشکل خواهند شد.
اضطراب
زمانی که فرزندان دائما در محیط خانه در تنش هستند. دائما نگران هستند که اتفاق بدی نیفتد. گاهی والدین با فرزندان در خصوص مشکلات درد و دل می کنند. این استرس های ذره ذره و دائمی در وجود فرزند باقی می ماند و باعث بروز اضطراب در او می شود.
سخن آخر:
از مهم ترین راهکارها برای درمان مشکل طلاق عاطفی میان طرفین، مراجعه به یک مشاوره خانواده ماهر و طی کردن جلساتی برای معالجه فردی برای درمان روحی و روانی و جلساتی برای معالجه دو نفره با حضور طرفین برای ترمیم روابط بین آن ها است. راه حل دیگر پایین آوردن توقعاتی است که زوجین از یکدیگر دارند، آن ها باید به یکدیگر بفهمانند که در هر شرایطی خود فرد برای او مهم تر از توقعات طرفین است همین به طرف مقابل احساس آرامش و اطمینان می بخشد. در حالی که توقعات بالای زوجین از یکدیگر باعث سوء تفاهماتی غیر واقعی میان آن ها می شود و باید اوضاع را به گونه ای تغییر دهند که دو طرف احساس کنند می توانند به یکدیگر تکیه کنند.