خشم، هیجانی درونی است که از رنجش شدید تا حالت طغیان در نوسان است و همه انسانها به نوعی خشم را مثل دیگر هیجانها شادی، غم، ناراحتی و حسرت تجربه میکنند و شاید بتوان گفت خشم، کارکردی تکاملی دارد و لازم است این حس در مراحلی از زندگی تجربه شود.
محمد ترکمان، کارشناس ارشد روانشناس بالینی در گفتوگو با پایگاه
خبری «سلامانه» با بیان این تعریف از خشم گفت: «درواقع تجربه حس خشم، همیشه
بد نیست و گاهی در دفاع از خود میتواند کمککننده باشد و حتی در
موقعیتهای خاص به کمک آن میتوان هوشیار بود تا کسی به ما آسیب نزد یا
بتوانیم حق خود را بگیریم.»
وی در ادامه توضیح داد: «به عبارتی خشم به رودخانه خروشانی تشبیه میشود که
اگر مهار نشود، در مسیر خود به زمین و خانهها آسیب میزند ولی اگر به کمک
سدی بتوان آن را کنترل کرد، از نیروی آن میتوان در تولید برق، کشاورزی
و... بهره گرفت. خشم هم به مشابه همین رودخانه خروشان در وجود همه افراد
وجود دارد اما باید به کمک سدهایی که به عنوان کنترل و مدیریت خشم شناخته
میشود، این هیجان درونی کنترل شود تا باعث آسیب به خود و دیگران نشود.»
ترکمان با تاکید اینکه اگر بتوان این اصل را پذیرفت که خشم هیجانی طبیعی
است و قرار نیست آن را نهی یا سرکوب کنیم و تمام تلاشمان بر این است که خشم
به پرخاشگری تبدیل نشود، مهمترین و اصولیترین گام را در مدیریت این
هیجان درونی برداشتهایم، گفت: «برخلاف خشم، پرخاشگری رفتاری آسیبرسان به
خود و دیگری و یا حتی اشیاء است. درحالی که خشم نوعی هیجان است که میتواند
حتی برای مدیریت یک موضوع کمککننده باشد. با این حال اگر این هیجان به
درستی کنترل نشود، به دنبال خشونت ناشی از خشم، علاوه بر اینکه زندگی فردی و
اجتماعی فرد تحتتاثیر قرار میگیرد.»
وی در نهایت با بیان اینکه پیامدهای منفی خشم بر سلامت جسمی فرد هم
تاثیرگذار است، گفت: «خشم میتواند منجر به بروز مشکلات گوارشی،
قلبی-عروقی، فشارخون و حتی آسیبهای جسمی چون زخم و جراحت شود و از دیگر
عوارض آن هم میتوان به رنجش دیگران و جریحهدارشدن احساسات آنها و از همه
مهمتر آسیب به روابط بینفردی زوجین و همچنین فرزندان اشاره کرد. معمولاً
کودکانی که در معرض خشم و خشونت رشد و پرورش مییابند، در محیط خانه احساس
امنیت نمیکنند و زمینههای اختلالات و مشکلات رفتاری در آنها شایعتر
است.»