سهم روز یازدهم از غمنامه محرم را به قطعهای از سروده معروف مرحوم محتشم کاشانی اختصاص میدهیم.
* * *روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
عرش آن زمان به لرزه درآمد که چرخ پیر
افتاد در گمان که قیامت شد آشکار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بیعماری محمل شترسوار
با آنکه سر زد آن عمل از امت نبی
روحالامین ز روح نبی گشت شرمسار
وانگه ز کوفه خیل الم رو به شام کرد
نوعی که عقل گفت قیامت قیام کرد
بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملائک هفت آسمان فتاد
هر جا که بود آهویی از دشت پا کشید
هر جا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت به باد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعره هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش از او در جهان فتاد
پس با زبان پرگله آن بضعهًْالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول
این کشته فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
منبع : مشرق نیوز