مسلمیه و سوگوارههایی برای شهادت حضرت مسلم ابن عقیل(ع) یکی از شاخههای حوزه شعر آیینی است که در آنها غربت امام(ع) و یارانشان به خوبی مشهود است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، مسلمیه و سوگوارههایی که برای شهادت مسلم ابن عقیل(ع) یکی از شاخههای شعر آیینی است که در چند سال گذشته رشد بیشتری داشته است. در این سرودهها غربت امام حسین(ع) و یارانشان در میان وعدهها و ادعاها به خوبی مشهود است. سرودههای ذیل از جمله تازهسرودههای شاعران در رثای مسلم ابن عقیل است:
حامد خاکی:
من رسول آیههای سرخ قرآن توام
من مسلمان هم اگر باشم مسلمان توام
سر به زیر انداختم آواره عشقت شدم
اولین مرد گریبان پاره عشقت شدم
بچههایم را فدای بچههایت میکنم
با همین لبهای خونی هم صدایت میکنم
هیچکس در شهر کوفه خوب با من تا نکرد
در زدم اما به رویم هیچکس در وا نکرد
با همین دستان خالی دامنت را خواستم
در قنوتم از سفر برگشتنت را خواستم
دور از این شهرِ هزار آیینِ بیمنظور شو
هر کجا خواهی برو اما ز کوفه دور شو
نیزههاشان را به روی پیکرم کوبیدهاند
بارها با چکمههاشان بر سرم کوبیدهاند
غم به غیر از سینهام جای دگر محبوس نیست
کوفه جای امن بر آوردنِ ناموس نیست
کوفیان پستند زینب را نیاور با خودت
بد نظر هستند زینب را نیاور با خودت
ترس من از سم مرکبها و از پامالهاست
ترس من از گیر افتادن ته گودالهاست
دخترانت آرزو دارند کوفه امن نیست
خواهرانت آبرو دارند کوفه امن نیست
جان مسلمها فدای نالههای آخرت
ترس من این است بیمعجر بماند خواهرت
***
آرش براری:
سر کردهام چه سخت سحرهای شهر را
طی کردهام تمام گذرهای شهر را
هرجا که رفتهام به در بسته خوردهام
کوبیدهام تمامی درهای شهر را
گفتند با تواند ولی کیسههای زر
تغییر داده است نظرهای شهر را
تمرین رقص و هلهله و جشن میکنند
آماده میکنند هنرهای شهر را
آن باغهای سبز که گفتند، سنگ بود
برداشت کردهاند ثمرهای شهر را
آهنگری شلوغترین شغل کوفه است
تعمیر میکنند سپرهای شهر را
فطرس کجاست تا برساند به دست تو...
این آخرین سلام و خبرهای شهر را
علیمحمد مودب نیز به تازگی سرودهای با مضمون خروج امام حسین(ع) از مکه منتشر کرده است:
بهار اگر برود
دگر چه باغ و درختی بهار اگر برود
چه بهره از دل دیوانه یار اگر برود
حجاز، بر قدِ سروِ که تکیه خواهد کرد؟
به سوی دشت طف آن کوهسار اگر برود
مگر به معجزه، زمزم نخشکد از گریه
مُراد این همه چشم انتظار اگر برود
چگونه ماه به گِرد زمین طواف کند
دلیل گردش لیل و نهار اگر برود
بعید نیست شغالان به شهر پای نهند
امیر و شیرِ عرب، زین حصار اگر برود
به زیر تیغ ستم کار کاهلان زار است
حسین یکّه به آن کارزار اگر برود
ز غم دو چشم پیمبر به خون شود غرقه
به پای طفلی از این زمره خار اگر برود
شب جماعت کوفی سحر نخواهد شد
سرش به نیزه سوی شام تار اگر برود
پس از حسین، به خون، شیعه مشق خواهد کرد
به ظلم سر نسپارد به دار اگر برود