در نظام سلامت میبایست روانشناسان حرف اول را بزنند و این نیازمند تلاش همه ماست برای رسیدن به این جایگاه، روانشناسان میبایست پا به پای روانپزشکان پیش بروند و نمیتوان گفت روانشناس بیاید و دستیار روانپزشک بشود. باید مسئولین وزارت بهداشت این اندیشه را داشته باشند که روانپزشکان حاذق در دنیا کسانی هستند که بیشترین افتخارشان این بوده است که روانشناسان توانا و مسلط اساتیدشان بودهاند و یا اساتید راهنمای تز بسیاری از روانپزشکان، اساتید روانشناسی هستند. میبایست نگرش مسئولین وزارت بهداشت مثبت شود و نباید برای نقد عملکرد روانشناسی انگشت بر فارغالتحصیلان غیرحضوری و فوقلیسانسهایی که لیسانسهای غیر مرتبط دارند، بگذارند. متأسفانه چالشهایی ازایندست وجود دارند. سازمان روانشناسی بههرحال بسیار تلاش میکند تا جایگاه روانشناسی را نشان دهد اما گاهی فشارهایی وجود دارد.
شاید کمتر روانشناسی بهاندازه دکتر غلامعلی افروز در بین متخصصان و عموم مردم شناختهشده و محبوب باشد. از اولین برنامههای روانشناسی تلویزیون در سالهای ابتدایی پس از انقلاب تا فعالیتهای علمی پژوهشی و نیل به درجه استاد ممتازی دانشگاه تهران و ریاست فدراسیون آسیایی شورای جهانی رواندرمانی همه نشان از کارنامه درخشان ایشان دارند. علاوه بر این دکتر افروز اولین رئیس سازمان نظام و مشاوره کشور میباشند.
سازمانی که به گفته ایشان «امید» را به جامعه روانشناسی آورد.
در یک بعدازظهر شلوغ و در آستانه نهمین کنگره بینالمللی رواندرمانی به دیدار ایشان رفتیم تا از دغدغههای این روزهای بزرگمرد روانشناسی ایران بیشتر بدانیم.
1. آقای دکتر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره از کجا و چگونه شروع کرد؟
سازمان نظام تقریباٌ از صفر شروع شد و ما سه چهار سال اول را در دفتر موسسه خیریه احیای کودکان استثنائی ساکن بودیم و در آن زمان ریالی پول نداشتیم. به خاطر دارم زمانی که جناب آقای خاتمی در زمان ریاستجمهوریشان حکم بنده را بهعنوان رئیس سازمان نظام امضا نمودند از ایشان تشکر کردم و پرسیدم آقای دکتر آیا من اتاق کار مشخص دارم؟ مسئول دفتر دارم؟ یا بودجه خاصی برای این سازمان در نظر گرفتهشده است؟ ایشان فرمودند توکل بر خدا شما بروید و من کمک خواهم کرد و همهچیز درواقع با یک کاغذ شروع شد. بعدها با پیگیریهایی که انجام شد، آقای دکتر قالیباف خدا خیرشان بدهد، ساختمان فعلی نظام را در اختیار ما گذاشتند، آقای دکتر احمدینژاد هم بسیار کمک کردند. خدا را شکر تأسیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور امیدی برای روانشناسان ایجاد کرد و نقش مهمی در ارتقاء جایگاه روانشناسی داشت. در حال حاضر مجلس مساعدتهای تک نوبتی به سازمان میکند و اعضا هم حق عضویت میدهند اما نیاز به پشتوانه مالی بهتر و ساختمان قویتری هست.
2. جایی در بحث قبل در مورد جایگاه روانشناسی فرمودید، جایگاه کنونی روانشناسی را خصوصاً نسبت به دهههای قبل چطور ارزیابی میکنید؟
واقع این است که جایگاه روانشناسی در ایران نسبت به سه چهار دهه گذشته از یک اعتلا و جهش قابلتوجهی برخوردار بوده است. به دلیل بعضی فعالیتهای فرهنگی و علمی آموزشی همچون رسانهای کردن روانشناسی پس از پیروزی انقلاب، روانشناسی به خانهها ورود پیدا کرد و نگرش مردم نسبت به مطالعه مباحث روانشناسی مثبت گردید و اقبال و گستره مراجعه خانوادهها به روانشناسان و مشاوران در تهران و شهرستانها بیشتر از قبل شده است. از طرف دیگر چند سالی است که روانشناسی گزینه اول رشتههای علوم انسانی شده است درحالیکه ده پانزده سال پیش اولین انتخاب برای فارغالتحصیلان علوم انسانی عموماٌ حقوق و پسازآن اقتصاد و حسابداری بود و این نشاندهنده موفقیت چشمگیر این رشته است. در حال حاضر ازنظر کمی تعداد قابلتوجهی فارغالتحصیل روانشناسی داریم که قابلمقایسه با 3 دهه گذشته نیست البته ازلحاظ کیفی میبایست دقت بیشتری انجام دهیم تا موجبات تضعیف این جایگاه فراهم نشود.
3. بیشتر توضیح میدهید؟
من نگران این هستم که رشد کمی که بعضاٌ بدان اشاره شد باعث کاهش کیفیت این رشته شود. متأسفانه ما در تربیت استاد ضعفهایی داریم، ورود افراد کمتجربه بهعنوان استاد در حوزههایی که تخصصی در آنها ندارند موضوعی است که در حال حاضر ما را تهدید میکند. هرکسی که مدرک میگیرد نمیتواند در این رشته استاد شود، استادان روانشناسی باید افرادی با نگاه جهانشمول، بصیر، متعهد، برخوردار از تجربه حرفهای غنی، متخصص و توانا باشند و باید دریچه روانشناسی را برای دانشجویان این رشته باز کنند. به اعتقاد من مراکزی که حداقل 2 یا 3 استاد غنی و توانا در کادر خود ندارند نباید این رشته را دایر کنند. ما بهصورت مجازی و غیرحضوری نمیتوانیم روانشناس سالم و توانا تربیت کنیم. روانشناسی مانند پیراپزشکی و حتی بالاتر از آن است. ما باید برای مراقبت از این حرفه که حساسیت بسیاری دارد آیندهنگر باشیم. میبایست افرادی وارد این رشته شوند که سالم، خلاق و پویا هستند و تخصص غنی دارند و بحثهایشان در بستر ارزشهای اخلاقی و دینی جامعه است در غیر این صورت مشکل خواهیم داشت، دیر یا زود مردم با تعارضها و تناقضهای روانی مواجه میشوند و این شکننده است. اگر ما تعهد حرفهایمان را بالا نبریم اقتدار و جایگاه کنونی ما که مدیون تلاش پیشکسوتان و اساتیدی است که در این مسیر بسیار کارکردهاند، ضعیف خواهد شد.
4. اخیراٌ، خصوصاٌ در یک سال گذشته، شاهد اظهار نظرات و بحثهایی از سوی روانپزشکان در مورد عدم صلاحیت روانشناسان در حیطه درمان بودهایم که این صحبتها اعتراض بسیاری از روانشناسان را موجب شد، در این مورد سازمان نظام چه موضعی داشته و چه تدابیری اندیشیده است؟
بشود. باید مسئولین وزارت بهداشت این اندیشه را داشته باشند که روانپزشکان حاذق در دنیا کسانی هستند که بیشترین افتخارشان این بوده است که روانشناسان توانا و مسلط اساتیدشان بودهاند و یا اساتید راهنمای تز بسیاری از روانپزشکان، اساتید روانشناسی هستند. میبایست نگرش مسئولین وزارت بهداشت مثبت شود و نباید برای نقد عملکرد روانشناسی انگشت بر فارغالتحصیلان غیرحضوری و فوقلیسانسهایی که لیسانسهای غیر مرتبط دارند، بگذارند. متأسفانه چالشهایی ازایندست وجود دارند. سازمان روانشناسی بههرحال بسیار تلاش میکند تا جایگاه روانشناسی را نشان دهد اما گاهی فشارهایی وجود دارد.
5. چه موضوع جالبی را پیش کشیدید، چند سالی است که با افزایش تعداد فارغالتحصیلان رشتههای غیر مرتبط مقطع لیسانس که تغییر رشته میدهند و برای فوق به گرایشهای روانشناسی میآیند مواجهیم، نظر شما دراینباره چیست؟
این اشتباه است. مثلاً شخصی جغرافیا یا زبان بخواند و یک فوقلیسانس روانشناسی بگیرد و حتی بعد خداینکرده به دنبال پروانه باشد. این موضوع خلاف قانون است، قانون میگوید برای دریافت پروانه فرد فوقلیسانس داشته باشد و حداقل روانشناس باشد. این یعنی لیسانس هم باید روانشناسی و مرتبط باشد، البته تردیدی نیست که بسیاری از فارغالتحصیلان با لیسانسهای غیر مرتبط به خاطر انگیزه و علاقه بالا افراد باسوادی هستند اما اصل بر این است که اشخاص برای حضور در مقطع ارشد، پایههای روانشناسی داشته باشند. باید برای فوقلیسانس به پایین، روانشناسی 140 واحدی چیده شده باشد نه چیدمان بر روی فیزیک، تاریخ، زبان یا جغرافیا باشد. این اشتباه است و موجب تضعیف روانشناسی میشود.
6. در این مورد در سازمان نظام تمهیداتی در نظر گرفتهشده است؟
بله مقدماتش شروعشده است و انشا الله پیش خواهد رفت.
7. کمپینها و گروههای خودجوشی از سوی روانشناسان برای احقاق حقوق صنفی این رشته به راه افتادهاند. این گروهها چطور میتوانند مؤثرتر واقع شوند؟
از طریق شرکت و حضور در همایشها و کنگرههای ملی که گذاشته میشود باید جایگاه روانشناسان ترسیم شود. اتفاقاً امروز صبح در سومین کنگره ملی روانشناسی اجتماعی بنده همین بحث را در صحبتهایم داشتم. دانشجویان فوقلیسانس و دکتری میبایست جدی و منطقی کار کنند. سعی کنند اول دانش، بصیرت و تجربه خودشان را غنیتر کنند تا بتوانند حرف بزنند، درواقع صرف شعار نمیشود کاری کرد و باشعور حرفهای باید وارد میدان شد.
8. آقای دکتر افروز، چند ماه پیش انتخابات شوراهای استانی را داشتیم و موضوع قابلتوجه، حضور چشمگیر اعضا در انتخابات بود، این جریان را چطور ارزیابی میکنید؟
ببینید اولاٌ تعداد اعضای ما نسبت به دورههای اول و دوم بیشتر شده است، همچنین اعضا نسبت به سرنوشت خودشان علاقهمند شدند. مجمع عمومی ما اعضا هستند و این شور و احساس مسئولیتی که در اعضا ایجادشده است نشان موفقیت و بالا رفتن بصیرت است. همه میبایست از بیتفاوتی خارج شوند و سرنوشت حرفه خودشان را به افراد دلسوز بسپارند، افراد دلسوزی که تجربه ملی و جهانی دارند. نه افراد فرصتطلب که از دیگران نردبان برای پیشرفت خود میسازند. در اصل افرادی باید انتخاب شوند که سالم، متعهد، متدین، صالح، با بصیرت و دلسوز باشند.
9. برای انتخابات آتی سازمان یعنی انتخابات شورای مرکزی چه پیشبینی دارید؟ و چه توصیهای علیالخصوص برای روانشناسان نسل جدید در این زمینهدارید؟
ما انتظار داریم در انتخابات شورای مرکزی هم شور و احساس مسئولیت در اعضا وجود داشته باشد. انشا الله اگر انتخابات بهنگام صورت بگیرد، بازهم اعضای استانی ما مشارکت خواهند کرد. اساتید وارسته و موردشناس زیادی در این رشته زحمت میکشند. اینجا یک مجمع علمی و حرفهای است، اتحادیه یراقآلات یا رنگسازان نیست!
حاکمیت برخی نگرشهای سیاسی یا بهطور مثال طراحی بعضی سناریوها، برای بعضی انتخابات چه استانی و چه مرکزی و با نگاههای خاص صرف جناحی و سیاسی بهنظام روانشناسی آسیب خواهد زد و این آسیب بهسادگی جبران نخواهد شد. ما حزب و به دنبال جناح نیستیم و باید نگاهمان علمی و حرفهای باشد و با توجه به توانمندی افراد. نگاه صرف سیاسی و صنفی در انتخابات معنی نخواهد کرد، درواقع این انتخابات، انتخاباتی حرفهای و علمی است. صرف جمع شدن و ائتلاف کردن و ورود با نگاه سیاسی و قدرتطلبانه جواب نخواهد داد. میبایست افرادی انتخاب شوند که دلسوزانه وقت میگذارند، کسانی که این حرفه را در جهان نشان دهند.
باید پروانه فعالیت اعضای ما در کل کشور، در مجلس، در دولت در همه نهادها ملی و در خارج از کشور دارای اعتبار و معنا باشد. به یاد دارم در دورههای قبلی سازمان بودند افرادی که ترجمه پروانههایشان را در کانادا، آمریکا و انگلستان نشان میدادند و به آنها در آن کشورها مجوز فعالیت داده میشد. باید فردی که امضا میکند را در جهان قبول داشته باشند. کرسی اعضای شورا و ریاست، امانت الهی است و افرادی که انتخاب میشوند باید عهدهدار این امانت به نحو شایسته باشند.
10. در آخر، عملکرد سازمان نظام را در 4 سال اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
خوب، دوستان ما بسیار تلاش کردند اما باید در نظر داشت این تلاش بر پایه 100 ماه تلاش پیشینیان است. دست همه درد نکند، همه کار میکنند اما باید این تلاشها سازماندهی بیشتری شوند و هدفمند باشند و دقت کنیم نگاه ما در تلاش رضای خداوند و بعد اعضا باشد. هدایت این مجموعه کار سختی است، دعا میکنم افرادی که هماکنون مسئولاند و همکارانی که بعداٌ خواهند آمد موفق باشند.
سازمانی که به گفته ایشان «امید» را به جامعه روانشناسی آورد.
در یک بعدازظهر شلوغ و در آستانه نهمین کنگره بینالمللی رواندرمانی به دیدار ایشان رفتیم تا از دغدغههای این روزهای بزرگمرد روانشناسی ایران بیشتر بدانیم.
1. آقای دکتر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره از کجا و چگونه شروع کرد؟
سازمان نظام تقریباٌ از صفر شروع شد و ما سه چهار سال اول را در دفتر موسسه خیریه احیای کودکان استثنائی ساکن بودیم و در آن زمان ریالی پول نداشتیم. به خاطر دارم زمانی که جناب آقای خاتمی در زمان ریاستجمهوریشان حکم بنده را بهعنوان رئیس سازمان نظام امضا نمودند از ایشان تشکر کردم و پرسیدم آقای دکتر آیا من اتاق کار مشخص دارم؟ مسئول دفتر دارم؟ یا بودجه خاصی برای این سازمان در نظر گرفتهشده است؟ ایشان فرمودند توکل بر خدا شما بروید و من کمک خواهم کرد و همهچیز درواقع با یک کاغذ شروع شد. بعدها با پیگیریهایی که انجام شد، آقای دکتر قالیباف خدا خیرشان بدهد، ساختمان فعلی نظام را در اختیار ما گذاشتند، آقای دکتر احمدینژاد هم بسیار کمک کردند. خدا را شکر تأسیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور امیدی برای روانشناسان ایجاد کرد و نقش مهمی در ارتقاء جایگاه روانشناسی داشت. در حال حاضر مجلس مساعدتهای تک نوبتی به سازمان میکند و اعضا هم حق عضویت میدهند اما نیاز به پشتوانه مالی بهتر و ساختمان قویتری هست.
2. جایی در بحث قبل در مورد جایگاه روانشناسی فرمودید، جایگاه کنونی روانشناسی را خصوصاً نسبت به دهههای قبل چطور ارزیابی میکنید؟
واقع این است که جایگاه روانشناسی در ایران نسبت به سه چهار دهه گذشته از یک اعتلا و جهش قابلتوجهی برخوردار بوده است. به دلیل بعضی فعالیتهای فرهنگی و علمی آموزشی همچون رسانهای کردن روانشناسی پس از پیروزی انقلاب، روانشناسی به خانهها ورود پیدا کرد و نگرش مردم نسبت به مطالعه مباحث روانشناسی مثبت گردید و اقبال و گستره مراجعه خانوادهها به روانشناسان و مشاوران در تهران و شهرستانها بیشتر از قبل شده است. از طرف دیگر چند سالی است که روانشناسی گزینه اول رشتههای علوم انسانی شده است درحالیکه ده پانزده سال پیش اولین انتخاب برای فارغالتحصیلان علوم انسانی عموماٌ حقوق و پسازآن اقتصاد و حسابداری بود و این نشاندهنده موفقیت چشمگیر این رشته است. در حال حاضر ازنظر کمی تعداد قابلتوجهی فارغالتحصیل روانشناسی داریم که قابلمقایسه با 3 دهه گذشته نیست البته ازلحاظ کیفی میبایست دقت بیشتری انجام دهیم تا موجبات تضعیف این جایگاه فراهم نشود.
3. بیشتر توضیح میدهید؟
من نگران این هستم که رشد کمی که بعضاٌ بدان اشاره شد باعث کاهش کیفیت این رشته شود. متأسفانه ما در تربیت استاد ضعفهایی داریم، ورود افراد کمتجربه بهعنوان استاد در حوزههایی که تخصصی در آنها ندارند موضوعی است که در حال حاضر ما را تهدید میکند. هرکسی که مدرک میگیرد نمیتواند در این رشته استاد شود، استادان روانشناسی باید افرادی با نگاه جهانشمول، بصیر، متعهد، برخوردار از تجربه حرفهای غنی، متخصص و توانا باشند و باید دریچه روانشناسی را برای دانشجویان این رشته باز کنند. به اعتقاد من مراکزی که حداقل 2 یا 3 استاد غنی و توانا در کادر خود ندارند نباید این رشته را دایر کنند. ما بهصورت مجازی و غیرحضوری نمیتوانیم روانشناس سالم و توانا تربیت کنیم. روانشناسی مانند پیراپزشکی و حتی بالاتر از آن است. ما باید برای مراقبت از این حرفه که حساسیت بسیاری دارد آیندهنگر باشیم. میبایست افرادی وارد این رشته شوند که سالم، خلاق و پویا هستند و تخصص غنی دارند و بحثهایشان در بستر ارزشهای اخلاقی و دینی جامعه است در غیر این صورت مشکل خواهیم داشت، دیر یا زود مردم با تعارضها و تناقضهای روانی مواجه میشوند و این شکننده است. اگر ما تعهد حرفهایمان را بالا نبریم اقتدار و جایگاه کنونی ما که مدیون تلاش پیشکسوتان و اساتیدی است که در این مسیر بسیار کارکردهاند، ضعیف خواهد شد.
4. اخیراٌ، خصوصاٌ در یک سال گذشته، شاهد اظهار نظرات و بحثهایی از سوی روانپزشکان در مورد عدم صلاحیت روانشناسان در حیطه درمان بودهایم که این صحبتها اعتراض بسیاری از روانشناسان را موجب شد، در این مورد سازمان نظام چه موضعی داشته و چه تدابیری اندیشیده است؟
در نظام سلامت میبایست روانشناسان حرف اول را بزنند و این نیازمند تلاش همه ماست برای رسیدن به این جایگاه، روانشناسان میبایست پا به پای روانپزشکان پیش بروند و نمیتوان گفت روانشناس بیاید و دستیار روانپزشک
خدا را شکر تأسیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور امیدی برای روانشناسان ایجاد کرد و نقش مهمی در ارتقاء جایگاه روانشناسی داشت.
5. چه موضوع جالبی را پیش کشیدید، چند سالی است که با افزایش تعداد فارغالتحصیلان رشتههای غیر مرتبط مقطع لیسانس که تغییر رشته میدهند و برای فوق به گرایشهای روانشناسی میآیند مواجهیم، نظر شما دراینباره چیست؟
این اشتباه است. مثلاً شخصی جغرافیا یا زبان بخواند و یک فوقلیسانس روانشناسی بگیرد و حتی بعد خداینکرده به دنبال پروانه باشد. این موضوع خلاف قانون است، قانون میگوید برای دریافت پروانه فرد فوقلیسانس داشته باشد و حداقل روانشناس باشد. این یعنی لیسانس هم باید روانشناسی و مرتبط باشد، البته تردیدی نیست که بسیاری از فارغالتحصیلان با لیسانسهای غیر مرتبط به خاطر انگیزه و علاقه بالا افراد باسوادی هستند اما اصل بر این است که اشخاص برای حضور در مقطع ارشد، پایههای روانشناسی داشته باشند. باید برای فوقلیسانس به پایین، روانشناسی 140 واحدی چیده شده باشد نه چیدمان بر روی فیزیک، تاریخ، زبان یا جغرافیا باشد. این اشتباه است و موجب تضعیف روانشناسی میشود.
6. در این مورد در سازمان نظام تمهیداتی در نظر گرفتهشده است؟
بله مقدماتش شروعشده است و انشا الله پیش خواهد رفت.
7. کمپینها و گروههای خودجوشی از سوی روانشناسان برای احقاق حقوق صنفی این رشته به راه افتادهاند. این گروهها چطور میتوانند مؤثرتر واقع شوند؟
از طریق شرکت و حضور در همایشها و کنگرههای ملی که گذاشته میشود باید جایگاه روانشناسان ترسیم شود. اتفاقاً امروز صبح در سومین کنگره ملی روانشناسی اجتماعی بنده همین بحث را در صحبتهایم داشتم. دانشجویان فوقلیسانس و دکتری میبایست جدی و منطقی کار کنند. سعی کنند اول دانش، بصیرت و تجربه خودشان را غنیتر کنند تا بتوانند حرف بزنند، درواقع صرف شعار نمیشود کاری کرد و باشعور حرفهای باید وارد میدان شد.
8. آقای دکتر افروز، چند ماه پیش انتخابات شوراهای استانی را داشتیم و موضوع قابلتوجه، حضور چشمگیر اعضا در انتخابات بود، این جریان را چطور ارزیابی میکنید؟
ببینید اولاٌ تعداد اعضای ما نسبت به دورههای اول و دوم بیشتر شده است، همچنین اعضا نسبت به سرنوشت خودشان علاقهمند شدند. مجمع عمومی ما اعضا هستند و این شور و احساس مسئولیتی که در اعضا ایجادشده است نشان موفقیت و بالا رفتن بصیرت است. همه میبایست از بیتفاوتی خارج شوند و سرنوشت حرفه خودشان را به افراد دلسوز بسپارند، افراد دلسوزی که تجربه ملی و جهانی دارند. نه افراد فرصتطلب که از دیگران نردبان برای پیشرفت خود میسازند. در اصل افرادی باید انتخاب شوند که سالم، متعهد، متدین، صالح، با بصیرت و دلسوز باشند.
9. برای انتخابات آتی سازمان یعنی انتخابات شورای مرکزی چه پیشبینی دارید؟ و چه توصیهای علیالخصوص برای روانشناسان نسل جدید در این زمینهدارید؟
ما انتظار داریم در انتخابات شورای مرکزی هم شور و احساس مسئولیت در اعضا وجود داشته باشد. انشا الله اگر انتخابات بهنگام صورت بگیرد، بازهم اعضای استانی ما مشارکت خواهند کرد. اساتید وارسته و موردشناس زیادی در این رشته زحمت میکشند. اینجا یک مجمع علمی و حرفهای است، اتحادیه یراقآلات یا رنگسازان نیست!
حاکمیت برخی نگرشهای سیاسی یا بهطور مثال طراحی بعضی سناریوها، برای بعضی انتخابات چه استانی و چه مرکزی و با نگاههای خاص صرف جناحی و سیاسی بهنظام روانشناسی آسیب خواهد زد و این آسیب بهسادگی جبران نخواهد شد. ما حزب و به دنبال جناح نیستیم و باید نگاهمان علمی و حرفهای باشد و با توجه به توانمندی افراد. نگاه صرف سیاسی و صنفی در انتخابات معنی نخواهد کرد، درواقع این انتخابات، انتخاباتی حرفهای و علمی است. صرف جمع شدن و ائتلاف کردن و ورود با نگاه سیاسی و قدرتطلبانه جواب نخواهد داد. میبایست افرادی انتخاب شوند که دلسوزانه وقت میگذارند، کسانی که این حرفه را در جهان نشان دهند.
باید پروانه فعالیت اعضای ما در کل کشور، در مجلس، در دولت در همه نهادها ملی و در خارج از کشور دارای اعتبار و معنا باشد. به یاد دارم در دورههای قبلی سازمان بودند افرادی که ترجمه پروانههایشان را در کانادا، آمریکا و انگلستان نشان میدادند و به آنها در آن کشورها مجوز فعالیت داده میشد. باید فردی که امضا میکند را در جهان قبول داشته باشند. کرسی اعضای شورا و ریاست، امانت الهی است و افرادی که انتخاب میشوند باید عهدهدار این امانت به نحو شایسته باشند.
10. در آخر، عملکرد سازمان نظام را در 4 سال اخیر چگونه ارزیابی میکنید؟
خوب، دوستان ما بسیار تلاش کردند اما باید در نظر داشت این تلاش بر پایه 100 ماه تلاش پیشینیان است. دست همه درد نکند، همه کار میکنند اما باید این تلاشها سازماندهی بیشتری شوند و هدفمند باشند و دقت کنیم نگاه ما در تلاش رضای خداوند و بعد اعضا باشد. هدایت این مجموعه کار سختی است، دعا میکنم افرادی که هماکنون مسئولاند و همکارانی که بعداٌ خواهند آمد موفق باشند.
-
آرزو قندچی ، کارشناس روانشناسی بالینی
روان بنه-میگنا