درد مزمن، سِیر بیماری است که آنقدر پیچیده است که به تازگی درک و شناخت محرکهای آن آغاز شده است و اخیرا به خودی خود به عنوان یک وضعیت پزشکی شناخته شده است. اما زندگی با درد مزمن چه احساسی دارد؟ و بدن و مغز چگونه با آن مقابله میکنند؟
به گزارش ایسنا، دردناک، کسل کننده، سوزناک، تیز تنها برخی از کلماتی است که افراد برای توصیف درد خود استفاده میکنند.
وضعیت فرد مبتلا به درد مزمن ممکن است بعضی روزها عالی باشد، بعضی روزها بد. این واقعیتی است که بسیاری از مبتلایان به این عارضه با آن مواجه هستند. ممکن است علائم و نشانهها همیشه قابل مشاهده نباشند و ممکن است نبردی درونی باشد که در پشت دندان قروچه و لبخندهای اجباری پنهان شده است.
اما درد مزمن چگونه مزمن می شود؟
سایت مدیکال نیوزتودی در گفتگویی با دکتر هیلاری گایت و دکتر تونی ال. یاکش، استاد بیهوشی و فارماکولوژی در دانشگاه کالیفرنیا به بررسی مفاهیم علمی درد مزمن پرداخته است.
درد مزمن اولیه و ثانویه
اغلب ممکن است درد مزمن تنها به عنوان نشانهای از یک مشکل بزرگتر نادیده گرفته شود یا به دلیل اینکه تهدید کننده زندگی نیست جدی گرفته نشود. با این حال، بار درد مزمن نه تنها فردی نیست، بلکه اجتماعی نیز هست.
نتایج مطالعات نشان می دهد که افراد مبتلا به درد مزمن ممکن است در انجام زندگی روزمره و فعالیتها مشکل داشته باشند و همچنین از وضعیت سلامت ضعیف تری برخوردار باشند. همچنین ممکن است مجبور باشند با ناامنی شغلی یا بیکاری دست و پنجه نرم کنند.
طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت (WHO)، درد مزمن در حال حاضر به دو دسته تقسیم می شود: درد مزمن اولیه و درد مزمن ثانویه.
بر اساس این طبقه بندی، درد اولیه به دردی گفته می شود که ناشی از شرایط پزشکی دیگر یا قابل توضیح نیست. برخی از نمونههای آن ممکن است فیبرومیالژیا یا کمردرد اولیه مزمن باشد.
دکتر گایت توضیح داد: فیبرومیالژیا وضعیتی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است اما یک عارضه گسترده است که حداقل چهار تا پنج ناحیه بدن را تحت تاثیر قرار می دهد و دستکم سه ماه طول می کشد. هیچ دلیل دیگری برای درد شناخته نشده و بنابراین، یک نوع درد مزمن اولیه است.
از سوی دیگر، درد ثانویه ناشی از یک بیماری زمینه ای یا ثانویه است. آرتریت، سرطان یا درد ناشی از کولیت زخمی در این دسته قرار می گیرد.
گذار از درد حاد به مزمن
متخصصان دریافتند: در پس مزمن شدن درد حاد گیرندهای موسوم به گیرندههای ناقوسیشکل شماره ۴ (TLR4) ممکن است یک عامل کنترل کننده باشد.
دکتر یاکش گفت: می دانیم که بر اثر یک آسیب بافتی یا عصبی از انواع مختلف، می توان سیگنالهایی را فعال کرد که معمولا با آنچه ایمنی ذاتی نامیده میشود، مرتبط است و یکی از واسطههای آن فاکتوری به نام گیرنده ناقوسی شکل است و معلوم میشود در حالیکه آنها معمولا وجود دارند تا وجود عوامل خارجی را تشخیص دهند. آن عوامل در غشای سلولی چیزی به نام لیپوپلی ساکارید یا LPS دارند. ما به طور معمول آن را در سیستم خود نداریم، اما از باکتری ناشی میشود.
وی افزود: گیرنده های ناقوسی شکل ممکن است سیستم ایمنی مرکزی را برای حالت های تشدید درد آماده کنند. در واکنش به محرکهای مضر، عوامل استرسزا یا آسیب بافتی به ویژه در میکروبیوم یا دستگاه گوارش، بدن شروع به ترشح فراوردههایی از سلولهای التهابی میکند.
دکتر یاکش توضیح داد: وقتی این شرایط اتفاق میافتد، فراوردههایی که از بدن خودمان آزاد میشود میتواند گیرندههای ناقوسی شکل را فعال کند و یک گیرنده وجود دارد که آن را TLR4 مینامیم و روی سلولهای التهابی همچنین روی نورونهای حسی وجود دارد. فعال شدن TLR4 به خودی خود درد زیادی ایجاد نمی کند، اما سیستم عصبی را طوری تنظیم می کند که واکنش پذیرتر شود.
به گزارش مدیکال نیوز تودی، وی تاکید کرد: در کنار این محرک، اگر عوامل استرسزای دیگری در آن زمان وجود داشته باشد مانند رژیم غذایی نامناسب یا مشکل روانی، جریانی را ایجاد میکند که میتواند انتقال به درد مزمن را تقویت کند.