سایت تخصصی روانشناسی

هنگامی که یک ازدواج صورت می گیرد و زن و مردی زندگی مشترکی را شروع می کنند. هریک از آن ها به کلی فراموش می کنند که با دیگری متفاوت اند و این تفاوت ها هم بسیار است.
زن و مرد گمان می کنند اگر طرف مقابل دوستش دارد، باید همان گونه باشد که او می خواهد. از این رو سعی در تغییر طبیعت و فطرت دیگری می کند تا او را به دلخواه خویش درآورد این دلیل باعث می شود تا روابط زناشویی متشنج شود و فرصت گفت وگوی صمیمی و دوستانه از بین برود.
در زندگی مشترک مرد و زن باید بدانند که همسران خود را همان گونه که هستند، بپذیرند.
زنان با مردان تفاوت های اساسی دارند. این تفاوت ها را بشناسند و به آن ها احترام بگذارند.
یکی از بزرگ ترین تفاوت های میان زن و مرد این است که هرکدام از آن ها چگونه با فشارهای روحی کنار می آیند و در برخورد با مشکلات چگونه عمل می کنند و به چه نحوی عکس العمل نشان می دهند.
در این گونه مواقع، مردها به شدت در خود فرومی روند و گوشه گیر می شوند. در صورتی که زن ها با هیجانی فزاینده غرق در مسأله می شوند و خود را گرفتار می کنند.
زمانی که مشکل پافشاری بر مرد وارد می شود، او بسیار ساکت می شود و درخود فرومی رود تا بتواند راه حلی پیداکند. اما برعکس زن از طریق صحبت کردن درباره جزئیات مشکلش به آرامش می رسد.
هنگامی که مشکلی برای زنی پیش می آید، او تنها به یک شنونده نیاز دارد که بدون داوری و بدون ارائه راه حل، با دلسوزی به احساسات و گفته هایش گوش کند.
اگر همسر شما از موضوعی ناراحت و کلافه است. به گرمی به سخنان او گوش دهید و اصلاً سعی نکنید که مشکل گشایی کنید و یا مسأله او را کوچک و بی اهمیت جلوه دهید. بلکه فقط با دلسوزی و تأیید، حرف هایش را بشنوید.
این موقع است که زن احساس حمایت می کند و خشنود و راضی می شود.
صحبت کردن «نیاز» یک زن است و مرد هنگامی در روابط خود با همسرش موفق است که به این «نیاز» احترام بگذارد.
پس باید به این موضوع توجهی عمیق و اساسی داشته باشیم که زمانی زن احساس می کند از سوی همسر خود مورد احترام و پذیرش قرار گرفته است که شوهرش شنونده ای خوب برای سخنان و احساسات او باشد.
یک مرد موفق به احوال همسرش اهمیت می دهد، وقتی به منزل می آید حال او را می پرسد و از او سؤال می کند که روزش را چگونه گذرانده است، هنگامی که می بیند او ناراحت است با علاقه و دلسوزی می خواهد تا برایش حرف بزند، به او نگاه می کند و نشان می دهد که به سخنانش توجه دارد. به کتاب هایی که می خواند و مطالبی که بازگو می کند، توجه و علاقه نشان می دهد.
با صبوری به حرف هایش گوش می کند، مرتب به ساعت نگاه نمی کند یا روزنامه ورق نمی زند و کلامش را قطع نمی کند.
این گونه است که زن احساس اعتماد و امنیت می کند و از عشق همسرش مطمئن می گردد ، حس می کند که مورداحترام قرارگرفته است. زمانی که زن احساس احترام می کند، برایش آسان تر است که از مرد آن طور که در خورش باشد، قدردانی کند. موضوع دیگری که در زندگی زن و مرد متفاوت است مسأله چرخه طبیعی احساسات زن است. زنان همچون امواج دریا متلاطم و متغیرند.
زمانی سرشار از عشق و گاهی غمگین هستند.
با شناخت این بعد از وجود زن، راحت تر می توان با احساساتش کنار آمد و او را درک کرد. انتظار اشتباهی است که از یک زن توقع داشته باشیم همیشه سرحال و خوشحال باشد. چرا که به روال طبیعی، او دارای فرود و فراز احساس است و نمی تواند به طور ثابت یک رفتار همیشه دید ارائه دهد.
با پذیرش این موضوع می توان به یک زن کمک کرد تا با آرامش، روند فطری چرخه احساسات خود را طی کند و به سلامت روحی و روانی دست یابد. شنونده بودن و توجه به سخنان و عواطف زن، تأثیر شگرفی در گذراندن آرام این مراحل دارد.