زنان پا به هر جا می گذارند با انرژی و جذابیت های زنانه خود به زندگی رنگ می دهند. عشق خود را به انواع مختلف به دیگران نشان می دهند. با محبت بی شائبه و مراقبتهای خالصانه.
اما مسئله ای که می خواهیم به آن بپردازیم آن است که آیا بذل عشق و محبت هم حدود و حریمی دارد؟
چه بر سر زنان می آید اگر بی شائبه و بی حساب و کتاب محبت خود را خرج کنند؟ آیا همه قدر مهر و محبت آنان را می دانند؟
چه می شود وقتی پاسخ محبت و عشق خود را کم و یا اصلا نمی بینند؟ اشکال کار کجاست؟
آیا زنان تاب آور نباید زیاد محبت کنند و عشق خود را بی دریغ ببخشند؟ تاب آوری زنان در این مورد چه نظری دارد؟
بخش بزرگی از زندگی ما درباره چگونگی ارتباط ما با دیگران است. راینر ماریا ریلکه شاعر، عشق را همچون دو تنهایی توصیف می کند که یکدیگر را در آغوش می گیرند. این بدان معناست که دو موجود کامل یکی می شوند. اما فردیت خود را از دست نمی دهند. این بر عکس وابستگی عشقی است. که به جای آن که خود را دوست بدارید، دیگری را دوست داشته باشید. ایده آل آن است که با دوست داشتن دیگری به دوست داشتن خود ادامه دهیم.
ما هر چیزی را به دیگری نمی دهیم. حتی وقتی عمیقا به شریک زندگی خود اهمیت می دهیم. بخشی از انرژی و دلسوزی و مراقبت و تمایلاتمان را برای خود حفظ می کنیم. این عشق متعادل است. پایداری عشق به توانایی ما برای رسیدن به تعادلی بین استقلال – تمامیت ما – و آسیب پذیری، تمایل ما برای در آغوش کشیدن بستگی دارد. تاب آوری یعنی همین.
تاب آوری یعنی تعادل بین احترام به خود و احترام به دیگران . لازم است تصمیم بگیریم چقدر از خود را در یک رابطه بدهیم و چقدر از آن را حفظ کنیم. چقدر ببخشیم و چقدر از دیگران بخواهیم به ما بدهند. این معادله ای پویاست که بر اساس نیازها و خواسته های ما عوض می شود. شاید این مسئله کمی مثل معما به نظر بیاید، چطور می توانیم از نقاط قوت خود برای یافتن کسی که آسیب پذیر بودن با او امن است، استفاده کنیم؟ کسی که در ما احساسات عمیق عاطفه و پیوند بر می انگیزد و به آنها پاسخ می دهد. کسی که تمایل داریم با او باشیم و کسی که به او جاذبه پرشوری حس می کنیم؟ جواب این است که در واقع راحتر است کسی را پیدا کنیم که وقتی با نقاط قوت خود پیش می رویم، با وی هماهنگ باشیم و روی آنچه که برای ما درست و مناسب است و آنچه در دیگری نیاز داریم، یا آنچه می توانیم ارائه دهیم و این که سزاوار چه رفتاری هستیم، تمرکز کنیم.
بله این بدان معناست که خیلی ها برای ما مناسب نیستند. اما آیا این کار راحتی نیست که درک کنیم چه کسی برای ما مناسب نیست، به جای آن که فردی را با این امید انتخاب کنیم که عوض شود؟ چند بار شنیده ایم که خانواده و دوستان درباره درست کردن مرد زندگی شان صحبت می کنند و وقتی مرد تصمیم می گیرد که به راه خود برود، نومید و سرخورده می شوند. چند بار از زنان شنیده ایم که می توانند کاری کنند که رابطه شان روبه راه شود، با این حال فقط می بینیم که این کار برای آنها استرس و تنش ایجاد می کند؟ آیا تا به حال از خود پرسیده اید، چطور فکر می کنید که این عشق است؟
زنان گاهی اوقات شریک زندگی را به دلایل دیگری غیر از عشق انتخاب می کنند، حتی اگر این مسئله برای خودشان روشن نباشد. من از خیلی ها می شنوم که نمی خواهند تنها باشند، بنابراین گاهی اوقات خیلی سریع کسی را انتخاب می کنند و امیدوارند که برای آنها آدم مناسبی باشد. بنابراین وقتی در باره عشق حرف می زنیم، لازم است برخی از اصولی که ما را وادار می کند با دیگری ارتباط برقرار کنیم، درک کنیم و بفهمیم انتخاب کسی صرفا برای آن که نمی خواهیم تنها باشیم، اغلب باعث می شود که پشیمان شویم.
تفاوت زیادی بین تنهایی، بی کسی و عشق وجود دارد. تنهایی به معنای آن است که شما بدون دیگری هستید. برخی از زنان متوجه می شوند که از زمان تنهایی شان لذت می برند. بهر حال اگر خود را بشناسند، می دانند چطور خود را سرگرم کنند. یادتان باشد که شما تنها فردی هستید که تمام زندگی با خود خواهید بود. به این دلیل ، بسیار مهم است یاد بگیرید با خودتان راحت باشید. بی کسی متفاوت است، نیاز به بودن فرد دیگری را به وجود می آورد. این به معنای آرزوی دوستی و همنشین داشتن است. بی کسی ممکن است به انزوا ختم شود و در کسانی که سابقه آسیب دیدگی روانی دارند، ممکن است خاطرات طرد شدن را بر انگیزد. اما می توان بی کسی را با داشتن دوستان، حیوان خانگی، همکاران در محل کار یا کارهای داوطلبانه برطرف کنید.
حل کردن بی کسی تان با تصمیم برای داشتن شریک زندگی، یا تصمیم برای دوست داشتن کسی واقعا تصمیمی اساسی است. تصمیمی که در آن میزان مشخصی از قدرت خود را به دیگری می دهید. اگر آن فرد دیگر تصمیم بگیرد فاصله بیشتری بین شما بگذارد، چه؟! خوب بار دیگر یادتان باشد که راینر ماریا ریلکه شاعر گفته است: عشق یعنی این که دو تنهایی از یکدیگر محافظت کنند، به هم بپیوندند و به یکدیگر خوشامد بگویند.
برای عشق ورزیدن باید کامل باشیم. برای آنکه حقیقتا دیگری را دوست بداریم باید خود را دوست داشته باشیم. غیر منصفانه است از کسی بخواهیم که بخش هایی از خودمان را که با آنها کشمکش داریم، جبران کند. این برای خود ما هم غیر منصفانه است. این کار به عهده خود ماست نه کسی دیگر.
این بدان معنا نیست که باید فردی را انتخاب کنیم که کاملا با ما جور است. به امید این که عوض می شویم. همانطور که شریک زندگی مان عوض می شود. بنابراین بار دیگر لازم است انعطاف پذیری و تاب آوری در تصمیمات ما دخیل باشد. برای آنکه هر کدام از ما به کسی نیاز داریم تا بتوانیم با او رشد کنیم و به توافق برسیم. رابطه و عشق همیشه سهل و آسان نیست. رابطه یا عشق همیشه سالم و متعادل نیست. باید در مورد مسائلی مذاکره یا مصالحه کنیم. تعهداتی باید بدهیم. اما این کار باید در مواردی باشد که مصالحه در باره آنها برای شما راحت است. رابطه خوب رابطه ای متعادل است.
سوال مهم این است آیا به اندازه کافی می گیریم که آنچه را بخواهیم به طرف مقابل بدهیم جبران کند؟ در حال حاضر پاسخ مناسبی به این سوال نداریم. هر یک از ما می تواند از دوره پرچالش نیاز بیشتر یا آنچه بیشتر از ما انتظار می رود، عبور کند.
پاسخ به این سوال در کل به این بر می گردد که از شما چطور مراقبت می شود؟ در یک رابطه خوب به نیازهای شما چه نیازهای عاطفی و چه نیازهای مالی و چه جنسی اهمیت داده می شود. برای آنکه رابطه دوام داشته باشد، لازم است راضی باشیم. رضایت شریک زندگی ما همه چیز نیست. برخی از زنان احساس می کنند این رویکردی خودخواهانه است. انگار در تصمیم گیری در مورد عشق نباید خودی نشان بدهند. آنها فکر می کنند که عشق نوعی احساس است.بله احساس بخش یاز عشق است. بخشی بزرگ از عشق. اما تمامش نیست.
حالا یک تست کوچک انجام دهید:
.آیا احساس می کنید که شریک زندگی تان را دوست دارید و متقابلا او هم شما را دوست دارد؟
.آیا هر دو رابطه خود را به شکل مشابهی درک می کنید؟ آیا این رابطه متعهدانه است؟
. آیا از صدای تاب آور خود در رابطه استفاده می کنید؟ آیا نیازهای شما بر آورده می شود؟
.آیا فردی را انتخاب کرده اید که می توانید با او رشد کنید؟ آیا با هم رویا پردازی می کنید؟ آیا اهداف شما همانند هم است؟ آیا ازدواج برای هر دوی شما هدف است؟
اگر به این سوالها بله گفته اید یعنی از قدرت تاب آوری خود استفاده و احساس خود را به محبوب تان منتقل می کنید. در غیر این صورت اگر به خیلی از آنها پاسخ منفی داده اید، بین شما فضایی وجود دارد که لازم است در باره آن مذاکره کنید و باید از قلب خود محافظت کنید.
*برگرفته از کتاب تاب آوری زنان
*برگردان: دکتر محمدرضا مقدسی، عفت حیدری. نشر رشد.میگنا
اما مسئله ای که می خواهیم به آن بپردازیم آن است که آیا بذل عشق و محبت هم حدود و حریمی دارد؟
چه بر سر زنان می آید اگر بی شائبه و بی حساب و کتاب محبت خود را خرج کنند؟ آیا همه قدر مهر و محبت آنان را می دانند؟
چه می شود وقتی پاسخ محبت و عشق خود را کم و یا اصلا نمی بینند؟ اشکال کار کجاست؟
آیا زنان تاب آور نباید زیاد محبت کنند و عشق خود را بی دریغ ببخشند؟ تاب آوری زنان در این مورد چه نظری دارد؟
بخش بزرگی از زندگی ما درباره چگونگی ارتباط ما با دیگران است. راینر ماریا ریلکه شاعر، عشق را همچون دو تنهایی توصیف می کند که یکدیگر را در آغوش می گیرند. این بدان معناست که دو موجود کامل یکی می شوند. اما فردیت خود را از دست نمی دهند. این بر عکس وابستگی عشقی است. که به جای آن که خود را دوست بدارید، دیگری را دوست داشته باشید. ایده آل آن است که با دوست داشتن دیگری به دوست داشتن خود ادامه دهیم.
ما هر چیزی را به دیگری نمی دهیم. حتی وقتی عمیقا به شریک زندگی خود اهمیت می دهیم. بخشی از انرژی و دلسوزی و مراقبت و تمایلاتمان را برای خود حفظ می کنیم. این عشق متعادل است. پایداری عشق به توانایی ما برای رسیدن به تعادلی بین استقلال – تمامیت ما – و آسیب پذیری، تمایل ما برای در آغوش کشیدن بستگی دارد. تاب آوری یعنی همین.
تاب آوری یعنی تعادل بین احترام به خود و احترام به دیگران . لازم است تصمیم بگیریم چقدر از خود را در یک رابطه بدهیم و چقدر از آن را حفظ کنیم. چقدر ببخشیم و چقدر از دیگران بخواهیم به ما بدهند. این معادله ای پویاست که بر اساس نیازها و خواسته های ما عوض می شود. شاید این مسئله کمی مثل معما به نظر بیاید، چطور می توانیم از نقاط قوت خود برای یافتن کسی که آسیب پذیر بودن با او امن است، استفاده کنیم؟ کسی که در ما احساسات عمیق عاطفه و پیوند بر می انگیزد و به آنها پاسخ می دهد. کسی که تمایل داریم با او باشیم و کسی که به او جاذبه پرشوری حس می کنیم؟ جواب این است که در واقع راحتر است کسی را پیدا کنیم که وقتی با نقاط قوت خود پیش می رویم، با وی هماهنگ باشیم و روی آنچه که برای ما درست و مناسب است و آنچه در دیگری نیاز داریم، یا آنچه می توانیم ارائه دهیم و این که سزاوار چه رفتاری هستیم، تمرکز کنیم.
بله این بدان معناست که خیلی ها برای ما مناسب نیستند. اما آیا این کار راحتی نیست که درک کنیم چه کسی برای ما مناسب نیست، به جای آن که فردی را با این امید انتخاب کنیم که عوض شود؟ چند بار شنیده ایم که خانواده و دوستان درباره درست کردن مرد زندگی شان صحبت می کنند و وقتی مرد تصمیم می گیرد که به راه خود برود، نومید و سرخورده می شوند. چند بار از زنان شنیده ایم که می توانند کاری کنند که رابطه شان روبه راه شود، با این حال فقط می بینیم که این کار برای آنها استرس و تنش ایجاد می کند؟ آیا تا به حال از خود پرسیده اید، چطور فکر می کنید که این عشق است؟
زنان گاهی اوقات شریک زندگی را به دلایل دیگری غیر از عشق انتخاب می کنند، حتی اگر این مسئله برای خودشان روشن نباشد. من از خیلی ها می شنوم که نمی خواهند تنها باشند، بنابراین گاهی اوقات خیلی سریع کسی را انتخاب می کنند و امیدوارند که برای آنها آدم مناسبی باشد. بنابراین وقتی در باره عشق حرف می زنیم، لازم است برخی از اصولی که ما را وادار می کند با دیگری ارتباط برقرار کنیم، درک کنیم و بفهمیم انتخاب کسی صرفا برای آن که نمی خواهیم تنها باشیم، اغلب باعث می شود که پشیمان شویم.
تفاوت زیادی بین تنهایی، بی کسی و عشق وجود دارد. تنهایی به معنای آن است که شما بدون دیگری هستید. برخی از زنان متوجه می شوند که از زمان تنهایی شان لذت می برند. بهر حال اگر خود را بشناسند، می دانند چطور خود را سرگرم کنند. یادتان باشد که شما تنها فردی هستید که تمام زندگی با خود خواهید بود. به این دلیل ، بسیار مهم است یاد بگیرید با خودتان راحت باشید. بی کسی متفاوت است، نیاز به بودن فرد دیگری را به وجود می آورد. این به معنای آرزوی دوستی و همنشین داشتن است. بی کسی ممکن است به انزوا ختم شود و در کسانی که سابقه آسیب دیدگی روانی دارند، ممکن است خاطرات طرد شدن را بر انگیزد. اما می توان بی کسی را با داشتن دوستان، حیوان خانگی، همکاران در محل کار یا کارهای داوطلبانه برطرف کنید.
حل کردن بی کسی تان با تصمیم برای داشتن شریک زندگی، یا تصمیم برای دوست داشتن کسی واقعا تصمیمی اساسی است. تصمیمی که در آن میزان مشخصی از قدرت خود را به دیگری می دهید. اگر آن فرد دیگر تصمیم بگیرد فاصله بیشتری بین شما بگذارد، چه؟! خوب بار دیگر یادتان باشد که راینر ماریا ریلکه شاعر گفته است: عشق یعنی این که دو تنهایی از یکدیگر محافظت کنند، به هم بپیوندند و به یکدیگر خوشامد بگویند.
برای عشق ورزیدن باید کامل باشیم. برای آنکه حقیقتا دیگری را دوست بداریم باید خود را دوست داشته باشیم. غیر منصفانه است از کسی بخواهیم که بخش هایی از خودمان را که با آنها کشمکش داریم، جبران کند. این برای خود ما هم غیر منصفانه است. این کار به عهده خود ماست نه کسی دیگر.
این بدان معنا نیست که باید فردی را انتخاب کنیم که کاملا با ما جور است. به امید این که عوض می شویم. همانطور که شریک زندگی مان عوض می شود. بنابراین بار دیگر لازم است انعطاف پذیری و تاب آوری در تصمیمات ما دخیل باشد. برای آنکه هر کدام از ما به کسی نیاز داریم تا بتوانیم با او رشد کنیم و به توافق برسیم. رابطه و عشق همیشه سهل و آسان نیست. رابطه یا عشق همیشه سالم و متعادل نیست. باید در مورد مسائلی مذاکره یا مصالحه کنیم. تعهداتی باید بدهیم. اما این کار باید در مواردی باشد که مصالحه در باره آنها برای شما راحت است. رابطه خوب رابطه ای متعادل است.
سوال مهم این است آیا به اندازه کافی می گیریم که آنچه را بخواهیم به طرف مقابل بدهیم جبران کند؟ در حال حاضر پاسخ مناسبی به این سوال نداریم. هر یک از ما می تواند از دوره پرچالش نیاز بیشتر یا آنچه بیشتر از ما انتظار می رود، عبور کند.
پاسخ به این سوال در کل به این بر می گردد که از شما چطور مراقبت می شود؟ در یک رابطه خوب به نیازهای شما چه نیازهای عاطفی و چه نیازهای مالی و چه جنسی اهمیت داده می شود. برای آنکه رابطه دوام داشته باشد، لازم است راضی باشیم. رضایت شریک زندگی ما همه چیز نیست. برخی از زنان احساس می کنند این رویکردی خودخواهانه است. انگار در تصمیم گیری در مورد عشق نباید خودی نشان بدهند. آنها فکر می کنند که عشق نوعی احساس است.بله احساس بخش یاز عشق است. بخشی بزرگ از عشق. اما تمامش نیست.
حالا یک تست کوچک انجام دهید:
.آیا احساس می کنید که شریک زندگی تان را دوست دارید و متقابلا او هم شما را دوست دارد؟
.آیا هر دو رابطه خود را به شکل مشابهی درک می کنید؟ آیا این رابطه متعهدانه است؟
. آیا از صدای تاب آور خود در رابطه استفاده می کنید؟ آیا نیازهای شما بر آورده می شود؟
.آیا فردی را انتخاب کرده اید که می توانید با او رشد کنید؟ آیا با هم رویا پردازی می کنید؟ آیا اهداف شما همانند هم است؟ آیا ازدواج برای هر دوی شما هدف است؟
اگر به این سوالها بله گفته اید یعنی از قدرت تاب آوری خود استفاده و احساس خود را به محبوب تان منتقل می کنید. در غیر این صورت اگر به خیلی از آنها پاسخ منفی داده اید، بین شما فضایی وجود دارد که لازم است در باره آن مذاکره کنید و باید از قلب خود محافظت کنید.
*برگرفته از کتاب تاب آوری زنان
*برگردان: دکتر محمدرضا مقدسی، عفت حیدری. نشر رشد.میگنا