سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
دانشیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات
 

آیت‌الله مولوی قندهاری فرمودند: مرحوم نخودکی در اواخر عمر شریفشان یک مقداری متأثّر شده بودند که چرا بعضی‌ها را با آن دعاها و ... شفا داده بودند و کارهایشان را روبه‌راه کرده بودند. لذا در آن سال‌های آخر دیگر این کارها را نمی‌کردند.

ایشان می‌فرمودند: مرحوم نخودکی یک موقعی در صحن انقلاب آمده بودند. وقتی از کنار یکی از آن‌هایی که خودشان را به پنجره فولاد می‌بندند و اشک و ناله دارند، رد شده بودند، به او گفته بودند: خوش به سعادتت. او هم متوجّه نشده بود که ایشان کیست و ایشان را نمی‌شناخت، چون مردم از همه جا می‌آمدند. لذا گفته بود: چه می‌گویی شیخ! خوش به حالت؟! ما گرفتاریم که خودمان را بستیم، خوش به حالمان؟! ما از روی عجز و گرفتاری است که آمدیم خودمان را به پنجره فولاد بستیم، چه خوش به حالی؟! به تعبیر عامیانه نفست از جای گرم درمی‌آید که می‌گویی: خوش به حالت؟!!

ایشان هم با خونسردی جواب داده بودند و مجدّد فرموده بودند: اتّفاقاً خوش به حالت!

آن شخص گفته بود: آقا! می‌شود بگویی چرا این ‌قدر به ما می‌گویی: خوش به حالت؟! به تعبیر آیت‌الله مولوی، این‌قدر با حسرت می‌گویی: خوش به حالت؟!

مرحوم نخودکی در جواب او فرموده بودند: خدا تو را دوستت دارد، پروردگار عالم تو را می‌خواهد. اگر تو را نمی‌خواست، زود جوابت را می‌داد. اگر ثامن‌الحجج  تو را نمی‌خواست، زود جواب تو را می‌داد و می‌گفت: برو.

بعد گفته بود: بی‌انصاف! اگر گرفتار نمی‌شدی، یک بار می‌آمدی خودت را به پنجره فولاد ببندی؟!

اصلاً تا حالا شده ما یکبار برویم و خودمان را به پنجره فولاد ببندیم و بگوییم: روحمان خراب است، گرفتاریم؟! تا مریضی و مشکلات می‌آید، تا مریضی لاعلاج و فلج شدن و ... است، خودمان را با ریسمان به پنجره فولاد می‌بندیم که ما آمدیم. امّا تا به حال چه زمانی همین‌طوری رفتیم که بگوییم: آقا! ما عبد شماییم؟!

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی