معنای زندگی را در بهترین وجه خود میتوان در قالب خانواده ترسیم کرد. در نگاه اوّلیه، خانواده از دو نفر یا بیشتر تشکیل شده است که دارای نقشهای معیّن در محیط خانوادگی هستند؛ مانند پدر ، مادر ، خواهر ، برادر و ... . آنچه که خانواده را به عنوان اصلیترین پایگاه و مهمترین دانشگاه تربیتی و اخلاقی مطرح میکند چیزی فراتر از کمیت افراد خانواده و نقشهای آنهاست. و آن در واقع چیزی نیست بجز کارآمدی نقشهای افراد و نحوه استفاده بهینه از ظرفیتهای وجودی به منظور ایجاد ارتباطی گرم و پایدار.
به خوبی روشن است که چرا نهاد خانواده در ادیان بزرگ الهی (بخصوص اسلام) از جایگاه والا و حساسی برخوردار است؛ چرا که اگر این نهاد مقدس بتواند از کمال ظرفیت وجودی خود بهره ببرد و خود را به باروری کامل برساند ، اجتماع نیز از نیروی عظیمی بهرهمند میشود.
در این صورت میتوان در انتظار شکلگیری نیروی قدرتمند اخلاقی در جامعه بود، تا بشر امیدوارانهتر از گذشته، به آینده خود بنگرد. اگر خانواده نتواند به هدف نهایی و کمال مطلوب خود برسد و یا حتی کارکردی ضد اخلاقی و مغایر با اصول تربیتی داشته باشد ، در خوشبینانهترین حالت هم نمیتوان چشم امیدی به آینده داشت.
● خانواده ، نقطه آغاز شکوفاییها
با شناخت اجمالیای که از کارکردهای مثبت و منفی خانواده ارائه شد ، اهمیت این نهاد در پژوهش و شکوفایی ارزشهای اخلاقی، به خوبی نمایان میشود؛ امّا این که چگونه میتوان خانوادهای را برای شکوفایی اخلاقی مستعد دانست؟ و یا این که چه عواملی برای ایجاد محیطی مستعد در خانواده به منظور شکوفایی ارزشهای اخلاقی لازم است؟
پاسخ به این پرسشها در این نوشتار خواهد آمد. هم چنین نقش جامعه را در پیدایی یا بروز چنین خانوادههایی مورد بررسی قرار خواهیم داد. نکته دیگری که بدان خواهیم پرداخت ، پرورش استعدادها و تربیت اخلاقی و به کمال رساندن درون دادههای شخصیتی است که فقط میتواند در کودک، به غایت مطلوب خود برسد.
با توجّه به اهمیت انکارناپذیر دوران کودکی ، بیشترین اثر بخشی در زمینه تعلیم و تربیت و شکوفایی اخلاقی و شخصیتی و پیریزی اصول و موازین عُرفی و اجتماعی فقط در این مقعط زمانی، مجال ظهور مییابد. پر واضح است که اگر پدران و مادران و مربیان مراکز آموزشی، این مقطع زمانی حسّاس را با سهلانگاری پشت سر بگذارند ، به سختی میتوان آن کودک را در آینده از لحاظ تربیتی و اخلاقی، به هنجار دانست.
● مسئولیتهای انسانی
همه ذرّات عالم ، مسئولیتی معیّن دارند و به خود رها نشدهاند. از ستارگان و کهکشانهای غول پیکر و نامتناهی گرفته تا ذرات بنیادین هستی مانند پروتون و نوترون، همه صاحب هدفی نهایی و کمالی مطلوباند و وظایف مشخص خود را انجام میدهند. در عالم مجرّدات نیز اینگونه است. هر یک از ملائکه، وظیفهای ویژه بر عهده درند و در حرکت عالم آفرینش مؤثرند.
انسان که گل سرسبد عالم آفرینش است، مسئولیت سنگینتری بر عهده دارد. برخلاف سایر موجودات ، که مسئولیتی جبری را عهدهدار هستند و بر حسب تکوین (خلقتشان) به وظایف خود میپردازند ، انسان در انجام دادن کارها مختار آفریده شده است. خداوند در قرآن میفرماید : «ما راه را به او نشان دادیم ، خواه شاکر باشد یا ناسپاس»۱. به طور کلی، انسان سه نوع وظیفه بر عهده دارد:
۱) مسئولیت عبادی :
این وظیفه میان خود و خداست و چنانچه در انجام دادن آن کوتاهی شود، انسان از حوزه عبودیت خدا خارج میشود.
۲) مسئولیت فردی :
که خود بر دو قسم است : الف. وظیفهای که انسان نسبت به اعضا و جوارح خود دارد؛ ب. وظیفهای که انسان نسبت به بُعد معنوی و روحی خویش دارد که البته بسیار وظیفه سنگینی است. چنانچه روحْ بیمار شود، تمام افعال آدمی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و اگر این بیماری ، عروج و معنویت بشر را بمیراند ، انسان، مصداق این آیه شریفه میشود : «قطعاً بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانیاند که نمیاندیشند» .۲
۳) مسئولیت اجتماعی : منشأ این مسئولیت یا وظیفه ، طبیعت اجتماعی انسان است و تکامل او وامدار این صفت است؛ چنان که بدون حضور در میان اجتماع ، پیمودن راه تکامل برایش میسّر نیست. مسئولیتهای اجتماعی انسان به دو گروه تقسیم میشود :
الف) وظایفی که مربوط به خانواده است و به آن تدبیر منزل میگویند؛
ب) وظایفی که عمومی است و انسانها نسبت به یکدیگر دارند.
● مسئولیت خانواده
مسئولیت خانواده، بسیار سنگین و حساس است و همسرداری و تربیت فرزند ، از آیینها و احکام ویژهای برخوردار است. هر یک از ارکان خانواده وظایفی دارند. تنها با انجام دادن این وظایف متقابل است که کانون خانواده، هماره گرم و سالم و از لحاظ پرورش اخلاقی، پویا و مؤثر خواهد ماند. اگر در انجام دادن وظایف یاد شده، کوتاهی شود ، موجب گسیخته شدن کانون گرم خانواده میشود. خداوند متعال در قرآن میفرماید : «زیانکاران در حقیقت ، کسانیاند که به خود و کسانشان در روز قیامت زیان رساندهاند. آری، این همان خُسران آشکار است».۳
● اهمیت خانواده
خانواده ، گروه کوچکی است که از زن و شوهر و فرزند یا فرزندان تشکیل میشود. عضو خانواده بودن یعنی در نوعی شبکه عاطفی سهیم شدن ، به یک گروه اجتماعی تعلق داشتن ، تاریخ مشترک داشتن و به محیط زندگی خاصی عادت کردن. اهمیت خانواده نیز به خاطر همین دستاوردهاست. خانواده، نخستین محیطی است که شخصیت کودک را شکل میدهد. خود این محیط در محیط گستردهتری به نام فرهنگ جای میگیرد. پس خانواده به شدت از فرهنگ، تأثیر میپذیرد.
خانواده از این نظر نیز اهمیت دارد که محل انتقال سنّتها ، باورها و انواع شناختهاست؛ از شیوه غذاخوردن تا افکار سیاسی. خانواده از طریق اجتماعی بارآوردن کودک ، میراث فرهنگی آماده و تجربه شده به وسیله نسلهای گذشته را در اختیار کودک میگذارد. همچنین برای او جهانبینی خاص و دنیای خاصی فراهم میآورد.
با خانواده است که کودک، نخستین گامهای اجتماعی شدن را بر میدارد و در نهایت به موجودی کاملاً اجتماعی تبدیل میشود. خانواده در ابتدا نام و نشان خود را به کودک انتقال میدهد و بدین وسیله، او را در شبکهای از خویشاوندی قرار میدهد که چند نسل را در بر میگیرد.
بنا بر این ، خانواده اوّلین هویت اجتماعی فرد را فراهم میآورد. موقعیت اجتماعی والدین است که موقعیت اجتماعی کودک را در بیست سال اوّل زندگی تعیین میکند. محل سکونت خانواده ، بافتهای اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر کودک را مشخص میکند. سرانجام ، شغل والدین ، کودک را در طبقه اجتماعی معینی جای میدهد.
کودک، شیوه رفتار والدین با یکدیگر را مشاهده، میکند. او از طریق مشاهده ، ارزشهایی را یاد میگیرد؛ مانند احترام به دیگران ، تحمل ، تحقیر ، خوشبینی ، بدبینی ، نماز خواندن ، مردم آزاری و ... . کودک در محیط خانواده یاد میگیرد که دیگران از او به عنوان دختر یا پسر، چه انتظارهایی دارند .
همچنین او با مشاهده این الگوهای بزرگسالان، یاد میگیرد که کدام فعالیتها و رفتارها به زنان و کدام به مردان اختصاص دارد. آن گاه او به کارهایی میپردازد و رفتارهایی را تقلید میکند که برای جنس او تعیین شده است و او اجازه انجام دادن آنها را دارد.
بنا بر این ، تقلید از الگو ، به کودک اجازه میدهد که رفتارها و نگرشهای مناسب با هویّت جنسی و در نتیجه، مناسب با انتظارهای محیطی را که در آن متحوّل میشود ، یاد بگیرد. به خوبی روشن است که اگر الگوهای تقلیدی کودک و خانواده ، الگوهای مناسب و سالمی نباشند ، کودک را با چه چالشی روبهرو خواهند ساخت. سقوط ارزشی و اخلاقی در همین بستر پیریزی میشود.
نظام ارزشی ناسالم ، که شامل خانواده و افراد مرتبط با آن است ، مانند تلویزیون ، دوستان ، بستگان و ... ، وقتی الگوهای ذهنی اوّلیه کودک را تشکیل دهند ، به راحتی میتوان آینده نه چندان دور آن کودک را مجسّم کرد که دچار چه مشکلات روحی و روانی و از همه مهمتر، اخلاقیای خواهد شد.
اشخاصی که در خردسالی و کودکی از محبتهای خانوادگی محروم میمانند ، به شدت احساس افسردگی میکنند. تحقیقاتی که در ۴۹ فرهنگ بسته متفاوت و روی زندانیان انجام گرفته ، این نتیجهگیری را ممکن ساخته است که محرومیت کودک از نوازش ، عامل بنیادی در رشدِ : بیگانگی عاطفی ، روانپریشی ، تجاوز ، پرخاشگری و حتی سوءاستفاده از مواد مخدر و الکل است.
والدین با دریغ کردن نوازشهای جسمی از کودکان ، فرزندانی به اجتماع تحویل میدهند که در ایجاد رابطه با دیگران ناتوان میمانند۴ و حتی برای انجام دادن رفتارهای خشن و خلاف اصول اخلاق ، آمادگی نشان میدهند.
نبود عشق و محبت در طول سالهای نخستین زندگی و در دراز مدت، آثار منفیای در پی دارد و از این روست که پیامبر(ص) میفرماید : «کودکان را دوست بدارید و با آنان مهربان باشید» .۵ احتمال دارد شما نیز به خانوادهای تعلق داشته باشید که اعضای آن با یکدیگر خیلی سرد و از نظر ابراز محبت، بسیار خسیس بودهاند.
احتمال دارد که در کودکی فراموش شده باشید یا با شما بدرفتاری شده باشد. در این صورت، ممکن است با برخی دشواریها روبه رو شوید و غلبه بر آنها برای شما مشکل باشد.
● ایجاد روابط خانوادگی محکم
اجتماع امروزی با واقعیت بسیار مهم و غمانگیزی به نام شکاف بین نسلها روبه روست. بیشتر والدین قبول دارند که فرزندان خود را خوب نمیشناسند و روابط آنها با یکدیگر مثل روابط بیگانگان است. حتی برخی معتقدند که این شکاف، روز به روز عمیقتر و فاجعه آمیزتر میشود.
در احادیث و روایات به نقل از معصومان(ع) نیز بر پویایی و همگرایی اعضای خانواده به منظور جلوگیری از انحطاط خانواده و یا به سردی گراییدن ارتباطات خانوادگی ، بسیار تأکید شده است، چنانکه پیامبر (ص) میفرماید : «نشستن مرد پیش زن و فرزندش نزد خداوند، محبوبتر است از اعتکاف در این مسجد من».۶
به نظر میرسد که در دوره خردسالی ، والدین به فرزندان خود نزدیک هستند ، اما به هنگام نوجوانی و جوانی ، فاصله، روز به روز بیشتر میشود. در نتیجه نوجوانان با والدین خود نه تنها همراهی نمیکنند، بلکه به مخالفت بر میخیزند. بسیاری از پدران و مادران سعی میکنند ، آنچه را که از نظر خوراک ، پوشاک و مسکن برای فرزندان خود مناسب میدانند فراهم آورند.
آنها همیشه به این فکر هستند که خوشبختی و امنیت فرزندان خود را تضمین کنند ، امّا در اغلب موارد، تنها به مسائل مادی و رفاهی فرزندان میاندیشند و از تربیت اخلاقی آنها غفلت میورزند و برای برطرف ساختن نیازهای روانی و پرورش اخلاقی خانواده خود ، وقت و انرژی لازم مصرف نمیکنند. اما صادق (ع) در این رابطه میفرماید : «بهترین ارثی که پدران برای فرزندان باقی میگذارند ، ادب است ، نه ثروت» .۷
آیا تا به حال از خود سؤال کردهایم که چرا کودکان ، این مقدار در پای تلویزیون مینشینند؟ و فراوان از آن خوب یا بد، فرا میگیرند؟ چرا که تلویزیون ، از موضع نصیحت آمیز با کودکان سخن نمیگوید، آنها را مثل سایه دنبال نمیکند ، دستور نمیدهد و به انجام دادن کارهای خانه مجبور نمیکند.
برنامههای تلویزیونی ، برای جلب توجه کودکان و ارضای نیازمندیهای روانی آنها ، از هیچ تلاشی فروگذار نیست و در نتیجه، کاملاً موفق است ، در صورتی که برخی پدران و مادران ، برای ایجاد تماس مستقیم و عاطفی با فرزندان ، تلاش چندانی نمیکنند۸ و پس از آن که فرزندان ، مطابق میل آنها بار نیامدند ، در تعجب فرو میروند و آه و ناله سر میدهند که روزگار عوض شده است ، بچهها بیتربیت شدهاند ، نه پدر میشناسند ، نه مادر و نه بزرگتر! در حالیکه همین پدران و مادران میتوانستند با قرار دادن خود به عنوان الگویی شایسته و خوب ، ابراز علاقه و نثار کردن بی قید و شرط عشق خود به فرزندانشان و آموزش صحیح آنها ، به زندگی سرشار از آرامش و شادکامی دست یابند.
● شکوفایی ارزشهای اخلاقی در گرو تعلیم و تربیت
آنچه که نقش خانواده را در شکوفایی ارزشهای اخلاقی برجسته میسازد ، تعلیم و تربیت فرزندان است. امام علی(ع) میفرماید : «به خود و خانواده خود ، خوبی بیاموزید و آنان را تربیت کنید» .۹ این امر، تحت تأثیر سه عامل مهم قرار میگیرد: مسئولیتپذیری و سلامت روانی خود پدران و مادران ، شخصیّت فرزندان، و محیط. اگر والدین از نظر روانی، مشکل داشته باشند حتماً فرزندان نیز دچار مشکل روحی - روانی خواهند شد.
بر اساس آمار ، ۶۶% کودکان مسئلهدار امریکایی به مادرانی تعلق دارند که از اختلالهای روانی رنج میبرند و ۴۷% کودکان مسئلهدار در خانوادههایی هستند که تنها پدر ، اختلال عاطفی دارد. امّا وقتی پدر و مادر، هر دو دچار اختلال روانی هستند ، در ۷۲% موارد، کودکان آنها نیز دچار این اختلال خواهند شد.۱۰ ویژگی یا شخصیت فرزند نیز شیوه تعلیم و تربیت والدین را تعیین میکند. کودکانی که نافرمان ، شلوغ و بیقرارند ، به احتمال زیاد ، رفتارهای خشونت آمیز والدین را بر میانگیزند. محیط اجتماعی نیز میتواند بر شیوه تعلیم و تربیت اثر بگذارد.
والدینی که از طرف بزرگان خانواده حمایت میشوند ، والدینی که امنیت شغلی دارند و امنیت مالی و جانی نیز احساس میکنند ، والدینی که در شبکههای اجتماعی وسیع صمیمی وارد میشوند ، والدینی که تجربههای مثبت کسب میکنند و کمتر با استرس (فشار روانی) روبه رو میشوند ، مسلّماً با فرزندان خود ، رفتار ملایمتری خواهند داشت.
▪ شیوههای تربیت
البته برای تربیت کودکان نمیتوان الگو ارائه داد. به اندازه انسانها شیوههای تربیتی وجود دارد؛ امّا روانشناسان همه این روشها را به چهار گروه عمده تقسیم کردهاند و برای هر یک، پیامدهایی را بیان داشتهاند. این شیوهها عبارتاند از : آزادمنشی ، قدرتطلبی، سهلگیری و بیمسئولیتی. تحقیقات نشان میدهد که شیوه آزادمنشی ، فرزندان را خودمختار ، مسلط بر خود ، کنجکاو و راضی بار میآورد. برعکس ، شیوه تربیتی قدرتطلبانه ، کودکان را ناراضی در خود فرو رفته و بیاعتماد میکند. کودکانی که خودمختاری ، کنجکاوی و تسلط بر خود ضعیفتری نشان میدهند به والدین سهلگیر تعلق دارند. بیبند و باری فرزندان و حتی خشونت خانوادگی را میتوان از پیامدهای شیوه بیمسئولیتی دانست.۱۱
▪ آگاهی والدین
پدر و مادر ، زمانی به مسئولیتهای خود آگاه میشوند که درباره تعلیم و تربیت فرزندان ، اطاعات کافی داشته باشند. بدانند کودک در دوران پیش از تولد، به چه چیزهایی نیاز دارد ، مادر باردار چگونه باید زندگی متناسب با بارداری را فراهم آورد ، نیازهای کودکان در سنین مختلف رشد کداماند و چگونه باید آنها را شناخت و برطرف کرد.
والدینی که میخواهند به وظایف خود عمل کنند و در این کار موفق شوند ، قبلاً باید با مطالعه کتابهای متعدد و کمک خواستن از افراد شایسته ، اطلاعات خود را بالا ببرند و بر مسئولیت خود آگاه شوند و این نکته را نیز باید بدانند که همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر، زاده نشدهاند. هر کسی باید از دیگران یاد بگیرد ، چه با خواندن آثار دیگران و چه از طریق شنیدن و سخنان یا دیدن رفتار آنها.
از آنچه گذشت میتوان نتیجه گرفت ، آنچه که ما از آن، تحت عنوان شکوفایی ارزشهای اخلاقی و تأثیر خانواده بر آن یاد میکنیم ، تحقق نخواهد یافت مگر با اصلاح اعضای خانواده ، آموزش آنها و ایجاد محیطی گرم و پویا و صمیمی در خانواده.
http://hadithezendegi.mihanblog
وحید رضا نوربخش
۱. سوره انسان ، آیه ۳.
۲. سوره انفال ، آیه ۲۲.
۳. سوره زمر ، آیه ۱۵.
۴. ر. ک : بهداشت روانی ، حمزه گنجی ، تهران : ارسباران ، ۱۳۷۹ ، ص ۱۴۵.
۵ . الکافی ، ج ۶ ، ص ۴۹.
۶. تنبیه الخواطر ، ج ۲ ص ۱۲۲.
۷. (الکافی ، ج ۸ ، ص ۱۵۰).
۸. کودک و تلویزیون ، بری گونتر و جیل مک آلر، ترجمه: نصرت فتی، تهران: سروش ، ۱۳۸۰ ، ص ۴۱.
۹ . میزان الحکمه ، ح ۴۰۰.
۱۰. بهداشت روانی ، ص ۲۵۹.
۱۱. ر.ک: زمینه روانشناسی، ریچارد اتکینسون و دیگران، ترجمه: نقی براهنی و همکاران، تهران : رشد ، ۱۳۷۵، ج۲، ص ۲۳۹ - ۲۳۴.
منابع
۱. اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی ، محمّد تقی فلسفی ، تهران : هیئت نشر معارف اسلامی ، ۱۳۶۳.
۲. الکافی ، محمّد بن یعقوب بن السحاق کلینی رازی (م ۳۲۹ ق) ، تحقیق : علی اکبر غفاری ، بیروت : دارالتعارف و دارصعب ، چهارم ، ۱۴۰۱ ق.
۳. بهداشت روانی ، حمزه گنجی ، تهران : ارسباران ، سوم، ۱۳۷۹.
۴. تنبیه الخواطر و نزههٔ النواظر (مجموعهٔ ورّام)، ابوالحسین ورّام بن أبی فراس (م ۶۰۵ ق) ، بیروت : دارالتعارف و دارصعف ، [بیتا].
۵ . خانواده در اسلام ، حسین مظاهری ، قم : شفق ، اوّل ، ۱۳۶۴.
۶. زمینه روانشناسی، ریچارد اتکینسون و دیگران ، ترجمه: نقی براهنی و همکاران ، تهران : رشد ، ۱۳۷۵.
۷. شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ ق) ، تحقیق : محمّد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت : داراحیاء التراث ، دوم ، ۱۳۸۷ ق.
۸ . کودک از نظر وراثت و تربیت ، محمّد تقی فلسفی ، تهران : هیئت نشر معارف اسلامی ، ۱۳۴۱.
۹. کودک و تلویزیون ، بری گونتر و جیل مک آلر ، ترجمه : نصرت فتی ، تهران : سروش ، اوّل ، ۱۳۸۰.
۱۰. میزان الحکمهٔ ، محمّد محمدی ری شهری ، قم : دارالحدیث ، ۱۴۱۶ ق.
http://vista.ir/
وحید رضا نوربخش
۱. سوره انسان ، آیه ۳.
۲. سوره انفال ، آیه ۲۲.
۳. سوره زمر ، آیه ۱۵.
۴. ر. ک : بهداشت روانی ، حمزه گنجی ، تهران : ارسباران ، ۱۳۷۹ ، ص ۱۴۵.
۵ . الکافی ، ج ۶ ، ص ۴۹.
۶. تنبیه الخواطر ، ج ۲ ص ۱۲۲.
۷. (الکافی ، ج ۸ ، ص ۱۵۰).
۸. کودک و تلویزیون ، بری گونتر و جیل مک آلر، ترجمه: نصرت فتی، تهران: سروش ، ۱۳۸۰ ، ص ۴۱.
۹ . میزان الحکمه ، ح ۴۰۰.
۱۰. بهداشت روانی ، ص ۲۵۹.
۱۱. ر.ک: زمینه روانشناسی، ریچارد اتکینسون و دیگران، ترجمه: نقی براهنی و همکاران، تهران : رشد ، ۱۳۷۵، ج۲، ص ۲۳۹ - ۲۳۴.
منابع
۱. اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی ، محمّد تقی فلسفی ، تهران : هیئت نشر معارف اسلامی ، ۱۳۶۳.
۲. الکافی ، محمّد بن یعقوب بن السحاق کلینی رازی (م ۳۲۹ ق) ، تحقیق : علی اکبر غفاری ، بیروت : دارالتعارف و دارصعب ، چهارم ، ۱۴۰۱ ق.
۳. بهداشت روانی ، حمزه گنجی ، تهران : ارسباران ، سوم، ۱۳۷۹.
۴. تنبیه الخواطر و نزههٔ النواظر (مجموعهٔ ورّام)، ابوالحسین ورّام بن أبی فراس (م ۶۰۵ ق) ، بیروت : دارالتعارف و دارصعف ، [بیتا].
۵ . خانواده در اسلام ، حسین مظاهری ، قم : شفق ، اوّل ، ۱۳۶۴.
۶. زمینه روانشناسی، ریچارد اتکینسون و دیگران ، ترجمه: نقی براهنی و همکاران ، تهران : رشد ، ۱۳۷۵.
۷. شرح نهج البلاغه ، ابن ابی الحدید (م ۶۵۶ ق) ، تحقیق : محمّد ابوالفضل ابراهیم ، بیروت : داراحیاء التراث ، دوم ، ۱۳۸۷ ق.
۸ . کودک از نظر وراثت و تربیت ، محمّد تقی فلسفی ، تهران : هیئت نشر معارف اسلامی ، ۱۳۴۱.
۹. کودک و تلویزیون ، بری گونتر و جیل مک آلر ، ترجمه : نصرت فتی ، تهران : سروش ، اوّل ، ۱۳۸۰.
۱۰. میزان الحکمهٔ ، محمّد محمدی ری شهری ، قم : دارالحدیث ، ۱۴۱۶ ق.
http://vista.ir/