طبیعی است اتفاقات و حوادثی که در داخل و اطراف کشورها روی میدهد، برای آگاهسازی مخاطبان بسیار اهمیت دارد و بهطور کلی، دیدگاه مردم نسبت به فعالیت و رفتار اصحاب رسانه از همینجا ناشی میشود که از دید و نگاه حرفهای، رسانهها تا چه اندازه در اطلاعرسانی صحیح و اثربخش به مردم موفق بودهاند؟ بنابراین با وجود انواع ابزارهای ارتباطی، تبلیغی و رسانهای مانند رادیو، تلویزیون، مطبوعات (روزنامهها و مجلات)، کتاب، ماهواره و اینترنت و...، مردم همواره به دنبال رسانههای امن، با کیفیت برتر و فراگیر هستند و آن دسته از رسانههایی را که از لحاظ عملکرد، دارای ویژگیهای زیر باشند مورد توجه قرار میدهند:
1- رسانه برتر، در انتشار اخبار و رویدادها از جامعیت، سرعت و دقت کافی برخوردار است.
2- رسانه برتر، مخاطبگرا، فرهنگساز، معتقد به اصول و مبانی، و شفافساز است و بدون سوگیری، با جلب اعتماد و پیامرسانی مناسب، از فضای داخلی و خارجی برای تنویر افکار عمومی نسبت به رویدادهای داخلی و خارجی با اثربخشی کامل بهره میگیرد.
3- رسانهها همانند شرکتهای سهامی که وامدار سهامداران خود هستند، وامدار حکومتها نیستند.
4- بهرهمندی از مدیریت فرهنگ در حوزهی رسانهها، آیندهنگری، دانش و آگاهی برای همه افراد جامعه و امیدواری به آینده، از وظایف رسانههای برتر است.
5- ایجاد تعامل بینفردی، تعامل گروهی و تعامل با ساختارهای مختلف جامعه از وظایف اساسی حرکتهای تبلیغی و اجتماعی رسانهها بهشمار میرود (روغنیها، 1386)
هر وسیله ارتباط جمعی اعم از روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت و...، باید از میان کهکشانی از دادههای خبری و اطلاعاتی دنیای امروز، دست به گزینش بزند. هرچند هرگز قادر نیست تمامی حوادث را منعکس کند. این امر بسیار مهم را هر یک از صاحبنظران وسایل ارتباط جمعی با نامی ویژه میخوانند. برخی همچون ویلبر شرام سخن از «صافیها» به میان میآورند، و برخی دیگر مفهوم «گزینش» را بکار میبرند. اما از همه معروفتر تعبیر کرت لوین است. او مفهوم «دروازهبانان» را برای این امر بکار میبرد (معتمدنژاد، 1383).
پس هر عامل یا کارگزار ارتباطی باید از میان انبوه اخبار و اطلاعات برخی خبرها را برگزیند و دربرابر مخاطب یا مخاطبان خویش قرار دهد. البته در شرایط بحرانی و تهدیدآمیز، این موضوع پررنگتر یا کمرنگتر میشود (ساروخانی، 1382). از وظایف اساسی رسانهها در بحران، احیای وضعیت مردم است.
بسته به برداشتی که از بحران شده، یعنی تغییر ناگهانی، بروز حادثه غیرمنتظره دردناک، و نبود اطمینان به اوضاع، یا برهم خوردن تعامل اجتماعی، میتوان برای رسانهها وظیفه تعیین کرد. چنان که اگر به کارهای بالقوه رسانهای توجه کنیم میبینیم که در شرایط بحرانی، رسانهها قادرند اوضاع را به گونهای روشن، یا برعکس، تاریک و مخدوش برای مردم کنجکاو و یا مضطرب جلوهگر سازند. همزمان این توانایی را دارند که به عنوان سازماندهنده عمل کنند که در این صورت نقشی فراتر از اطلاعرسانی پیدا خواهند کرد (محکی، 1386).
امروز در دورانی بسر می بریم که پاندمی ویروس کرونا و گسترش آن در سطح جهانی، مسئله روز جوامع جهانی است. درکنار این موضوع، یکی از مسائل و دغدغههایی که ذهن بیشتر سیاستگذاران حوزهی علوم اجتماعی و رسانهها را در روند اطلاعرسانی شیوع کرونا به خود معطوف کرد، انتشار گسترده اخبار جعلی و نادرست در فضای مجازی و در بستر شبکهها و رسانههای اجتماعی است. کرونا مانند کاتالیزوری بود که ما را وادار کرد بیشتر به سمت شبکههای اجتماعی حرکت کنیم. اجبار فناوری اطلاعاتی در همهی حوزهها باعث شد که بیشتر از قبل به شبکههای اجتماعی یا پلتفرمهای طراحیشده برای این دوران ورود پیدا کنیم. شبکههای اجتماعی علیرغم اینکه میتوانند در تبادل اطلاعات و اخبار کمک بسیاری کنند اما نقاط ضعفی هم دارند که اخبار جعلی از جمله آنهاست. تعریف اخبار جعلی در واقع «درست وانمودکردن اخبار غلط» است. اخبار جعلی میتواند در قالب تصویر، فیلم و یا کلماتی باشد که در شکل خبر گنجانده میشود. در این شرایط واقعیت در پشت عکسها و کلمات پنهان میشود. ما امروز با حجم زیادی از اخبار جعلی مواجه هستیم. تا زمانی که فقط روزنامهنگاری بود، به دلیل وجود دروازهبانی خبر، کمتر با اخبار جعلی مواجه بودیم، ولی در شرایط کنونی متأسفانه بسیار با این پدیده روبهرو هستیم.
مهمترین هدف کسانی که اخبار جعلی منتشر میکنند، تأثیر گذاشتن بر افکار عمومی است. نکتهی قابل تأمل در خصوص انتشار این حجم زیاد اخبار جعلی این است که چه وضعیتی در مخاطبان ایجاد میکند. سازمان بهداشت جهانی با شیوع کرونا و قرار گرفتن اخبار کرونایی در صدر خبر رسانهها و فضای مجازی اعلام کرد ما علاوه بر اینکه با کرونا مبارزه می کنیم با پدیدهی اخبار جعلی هم روبرو هستیم.
نکتهای که در آن مقطع مطرح شد بحث infodemic یا به عبارتی همهگیری اطلاعات مخرب بود. در واقع بحث این بود که به موازات شیوع ویروس کرونا اخبار و اطلاعات هم منتشر میشود که بخشی از آن اطلاعات گمراهکننده و مخرب است. در واقع ما در دوران کرونا با دو جریان مواجه هستیم یکی بحث انتشار ویروس از جهت سلامتی انسان بود و بحث دیگر اطلاعات غلط و درستی که با هم ترکیب و منتشر میشد.
این وضعیت به جایی رسید که رئیس سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد ما فقط در حال مبارزه با ویروس کرونا نیستیم، بلکه همزمان با یک اپیدمی اطلاعات نیز مواجه هستیم یعنی در واقع برای اولین بار بود که بیماریهای اپیدمی و پاندمیک را در دوران رسانههای اجتماعی تجربه کردیم.
اولین بار بود که بهداشت جهانی و مردم جهان با انتشار انبوه اطلاعات در مورد ابعاد مختلف این بیماری و روشهای کنترل و پیشگیری و پیامدهای آن از طریق رسانههای اجتماعی مواجه میشدند. تمام اطلاعاتی که در زمینه روشهای کنترل و پیشگیری منتشر میشد، از منابع خبری مثل پزشکان و سازمان جهانی نبود و در بین اینها، اطلاعات مخرب زیادی هم بود که بعضی مواقع به عنوان اطلاعات صحیح در بین مردم دست به دست میشد.
شاید مهمترین ویژگی رسانههای اجتماعی بحث دکمههای اجتماعی است، دکمههای اجتماعی مثل لایک کردن، عدم موافقت وکامنت گذاشتن منجر به تولید نظریهی جدیدی در فضای مجازی شد. نظریه معرفتشناسی تصدیق یا تصدیق انبوه چه میگوید؟ اگر پیام یا کامنتی توسط تعداد زیادی از کاربران لایک یا فالو شود، کاربر بعدی که این کامنت را دریافت میکند تقریباً درستی این موضوع در ذهنش جلوه میکند. این دست به دست شدن اطلاعات یا کامنت گذاشتنها و انتشار زیاد محتوا باعث میشود که کسی که آن اطلاعات را دریافت میکند فکر کند درست است.
یک مثال در این زمینه موضوع را بیشتر روشن میکند. خبری جعلی در انگلیس منتشر شد مبنی بر اینکه دکلهای مخابراتی نسل پنجم که فناوریش متعلق به چین است باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن میشود و وقتی سیستم ایمنی بدن تضعیف شود فردی که در معرض این امواج قرار گرفته دچار بیماری کرونا میشود.
این خبر جعلی منتشر شد، چندین بازیگر و موسیقیدان مخصوصاً یک بازیگر آمریکایی و یک خوانندهی استرالیایی آن را در اینستاگرام و فیسبوک خود منتشر کردند، تأیید شدن این موضوع از سمت سلبریتیها باعث شد که مردم چند شهر انگلیس به دکلهای مخابراتی حمله کنند و سی دکل را در شهر لیورپول و برخی از شهرهای انگلیس تخریب کنند. در مورد این خبر، حتی سازمان بهداشت جهانی هم تاکید میکرد این فناوری هیچ تأثیری ندارد، ولی اخبار مشابهی که ارائه میشد مثلاً اعلام میکردند در شهر ووهان قبل از آمدن کرونا این دکلها نصب بوده و این باعث شده که کرونا شیوع پیدا کند. در آن شرایط پرستاری نیز کامنت گذاشته بود که این فناوری اکسیژن را از ریههای شما بیرون میکند، در کنار هم قرار گرفتن کامنت یک سلبریتی با پرستار و انتشار این اطلاعات و بحث کاربران دربارهی این موضوع باعث شد که اصلاً موضوع کرونا و اطلاعات گمراهکننده در جهتی قرار بگیرد که مردم به دکلهای مخابراتی حمله کنند. این مثال نیز دقیقاً نقش اخبار جعلی و اینفودمیک را نشان میدهد.
چکونگی توسعه تاب آوری از مسیر رسانه ؟
همانطور که جوئل ووس میگوید: از منظر انتقادی-نظری، میتوانیم این فرضیه را مطرح کنیم که ممکن است ما یک سندرم زندگی با کووید19 را تجربه کنیم. اطلاعات نادرست زیادی که در رسانهها وجود دارند، میتوانند تحتتأثیر نفوذ سیاستمداران یا صنعت دارو نیز باشند.
از طرفی به عقیده ووس بهنظر میرسد زمانی که عدم قطعیتهای زیادی در علم وجود دارد، سانسور رسانهها و اطلاعات حتی مخرب آنها بیتأثیر است زیرا ممکن است سبب بیاعتمادی مردم به رسانهها و سیاستمداران شود. به منظور آمادهسازی کشورها برای همهگیریهای آینده، اطلاعرسانیهای مربوط به خطرها و مدیریت رسانه نیازمند پژوهشها و آموزش بیشتری است. اطلاعرسانی در زمانهایی مانند دوران همهگیری که عدمقطعیت علمی و دولتی فراوانی را به همراه دارند، دشوار است، اما زمانی که افراد به مرجع یا منبع خبر اعتماد میکنند، امکانپذیر میشود. اعتماد تعیین میکند که افراد چگونه پیامهای سلامت عمومی را به یاد آورده، تفسیر میکنند و به آنها پاسخ میدهند و در نتیجه اعتماد میتواند تعیین کند که آیا این اطلاعرسانیها در افزایش انگیزه و قصد انجام دستورالعملهای خودمحافظتی یا تداوم آنها موفق عمل میکنند یا خیر. اعتماد با درک مردم از شایستگی، انصاف، صداقت، توجه، پاسخگویی و شفافیت مقامات مرتبط است.
مسئولان بهداشت و درمان میتوانند با شفافسازی در مورد دلایل اقدام، عدماقدام، زمانبندی، و خطاهای موجود در اطلاعرسانیهای قبلی، اعتماد مردم را به خود جلب کنند. تکرار پیامها و متناسبسازی پیام با دستورالعملهای واضح برای جمعیتهای خاص آسیبپذیر در برنامههای اطلاعرسانی میتواند مفید باشد. پژوهشها همچنین نشان میدهد که چگونه تدوین و اجرای برنامههای آمادگی میتواند اعتماد عمومی بهوجود بیاورد. هم مطالعات مرتبط با این زمینه و هم کارشناسان معتقدند که اطلاعرسانی زمانی بیشترین فایده را دارد که روشن و شفاف باشد و به تفسیرهای ذهنی، نگرانیها، اولویتها و فرهنگ جمعیتهای هدف اهمیت بدهد. مسئولان باید تفسیرها و احساسات رایج از قبیل عدمقطعیت، اضطراب و خشم را شناسایی و به آنها توجه کنند.
*روغنیها، محمدتقی، 1386؛ رسانههای برتر، تهران: انتشارات دانشکده خبر
*ساروخانی، باقر، 1382؛ جامعهشناسی ارتباطات، تهران: اطلاعات
*محکی، علیاصغر، 1386؛ احیای مردم بحرانزده، تهران: انتشارات دانشکده ارتباطات دانشگاه تهران
*معتمدنژاد، کاظم، 1383؛ وسایل ارتباط جمعی: جلد1، تهران: انشارات دانشگاه علامه طباطبایی
ریحانه جباری-میگنا
1- رسانه برتر، در انتشار اخبار و رویدادها از جامعیت، سرعت و دقت کافی برخوردار است.
2- رسانه برتر، مخاطبگرا، فرهنگساز، معتقد به اصول و مبانی، و شفافساز است و بدون سوگیری، با جلب اعتماد و پیامرسانی مناسب، از فضای داخلی و خارجی برای تنویر افکار عمومی نسبت به رویدادهای داخلی و خارجی با اثربخشی کامل بهره میگیرد.
3- رسانهها همانند شرکتهای سهامی که وامدار سهامداران خود هستند، وامدار حکومتها نیستند.
4- بهرهمندی از مدیریت فرهنگ در حوزهی رسانهها، آیندهنگری، دانش و آگاهی برای همه افراد جامعه و امیدواری به آینده، از وظایف رسانههای برتر است.
5- ایجاد تعامل بینفردی، تعامل گروهی و تعامل با ساختارهای مختلف جامعه از وظایف اساسی حرکتهای تبلیغی و اجتماعی رسانهها بهشمار میرود (روغنیها، 1386)
هر وسیله ارتباط جمعی اعم از روزنامه، رادیو، تلویزیون، اینترنت و...، باید از میان کهکشانی از دادههای خبری و اطلاعاتی دنیای امروز، دست به گزینش بزند. هرچند هرگز قادر نیست تمامی حوادث را منعکس کند. این امر بسیار مهم را هر یک از صاحبنظران وسایل ارتباط جمعی با نامی ویژه میخوانند. برخی همچون ویلبر شرام سخن از «صافیها» به میان میآورند، و برخی دیگر مفهوم «گزینش» را بکار میبرند. اما از همه معروفتر تعبیر کرت لوین است. او مفهوم «دروازهبانان» را برای این امر بکار میبرد (معتمدنژاد، 1383).
پس هر عامل یا کارگزار ارتباطی باید از میان انبوه اخبار و اطلاعات برخی خبرها را برگزیند و دربرابر مخاطب یا مخاطبان خویش قرار دهد. البته در شرایط بحرانی و تهدیدآمیز، این موضوع پررنگتر یا کمرنگتر میشود (ساروخانی، 1382). از وظایف اساسی رسانهها در بحران، احیای وضعیت مردم است.
بسته به برداشتی که از بحران شده، یعنی تغییر ناگهانی، بروز حادثه غیرمنتظره دردناک، و نبود اطمینان به اوضاع، یا برهم خوردن تعامل اجتماعی، میتوان برای رسانهها وظیفه تعیین کرد. چنان که اگر به کارهای بالقوه رسانهای توجه کنیم میبینیم که در شرایط بحرانی، رسانهها قادرند اوضاع را به گونهای روشن، یا برعکس، تاریک و مخدوش برای مردم کنجکاو و یا مضطرب جلوهگر سازند. همزمان این توانایی را دارند که به عنوان سازماندهنده عمل کنند که در این صورت نقشی فراتر از اطلاعرسانی پیدا خواهند کرد (محکی، 1386).
امروز در دورانی بسر می بریم که پاندمی ویروس کرونا و گسترش آن در سطح جهانی، مسئله روز جوامع جهانی است. درکنار این موضوع، یکی از مسائل و دغدغههایی که ذهن بیشتر سیاستگذاران حوزهی علوم اجتماعی و رسانهها را در روند اطلاعرسانی شیوع کرونا به خود معطوف کرد، انتشار گسترده اخبار جعلی و نادرست در فضای مجازی و در بستر شبکهها و رسانههای اجتماعی است. کرونا مانند کاتالیزوری بود که ما را وادار کرد بیشتر به سمت شبکههای اجتماعی حرکت کنیم. اجبار فناوری اطلاعاتی در همهی حوزهها باعث شد که بیشتر از قبل به شبکههای اجتماعی یا پلتفرمهای طراحیشده برای این دوران ورود پیدا کنیم. شبکههای اجتماعی علیرغم اینکه میتوانند در تبادل اطلاعات و اخبار کمک بسیاری کنند اما نقاط ضعفی هم دارند که اخبار جعلی از جمله آنهاست. تعریف اخبار جعلی در واقع «درست وانمودکردن اخبار غلط» است. اخبار جعلی میتواند در قالب تصویر، فیلم و یا کلماتی باشد که در شکل خبر گنجانده میشود. در این شرایط واقعیت در پشت عکسها و کلمات پنهان میشود. ما امروز با حجم زیادی از اخبار جعلی مواجه هستیم. تا زمانی که فقط روزنامهنگاری بود، به دلیل وجود دروازهبانی خبر، کمتر با اخبار جعلی مواجه بودیم، ولی در شرایط کنونی متأسفانه بسیار با این پدیده روبهرو هستیم.
مهمترین هدف کسانی که اخبار جعلی منتشر میکنند، تأثیر گذاشتن بر افکار عمومی است. نکتهی قابل تأمل در خصوص انتشار این حجم زیاد اخبار جعلی این است که چه وضعیتی در مخاطبان ایجاد میکند. سازمان بهداشت جهانی با شیوع کرونا و قرار گرفتن اخبار کرونایی در صدر خبر رسانهها و فضای مجازی اعلام کرد ما علاوه بر اینکه با کرونا مبارزه می کنیم با پدیدهی اخبار جعلی هم روبرو هستیم.
نکتهای که در آن مقطع مطرح شد بحث infodemic یا به عبارتی همهگیری اطلاعات مخرب بود. در واقع بحث این بود که به موازات شیوع ویروس کرونا اخبار و اطلاعات هم منتشر میشود که بخشی از آن اطلاعات گمراهکننده و مخرب است. در واقع ما در دوران کرونا با دو جریان مواجه هستیم یکی بحث انتشار ویروس از جهت سلامتی انسان بود و بحث دیگر اطلاعات غلط و درستی که با هم ترکیب و منتشر میشد.
این وضعیت به جایی رسید که رئیس سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد ما فقط در حال مبارزه با ویروس کرونا نیستیم، بلکه همزمان با یک اپیدمی اطلاعات نیز مواجه هستیم یعنی در واقع برای اولین بار بود که بیماریهای اپیدمی و پاندمیک را در دوران رسانههای اجتماعی تجربه کردیم.
اولین بار بود که بهداشت جهانی و مردم جهان با انتشار انبوه اطلاعات در مورد ابعاد مختلف این بیماری و روشهای کنترل و پیشگیری و پیامدهای آن از طریق رسانههای اجتماعی مواجه میشدند. تمام اطلاعاتی که در زمینه روشهای کنترل و پیشگیری منتشر میشد، از منابع خبری مثل پزشکان و سازمان جهانی نبود و در بین اینها، اطلاعات مخرب زیادی هم بود که بعضی مواقع به عنوان اطلاعات صحیح در بین مردم دست به دست میشد.
شاید مهمترین ویژگی رسانههای اجتماعی بحث دکمههای اجتماعی است، دکمههای اجتماعی مثل لایک کردن، عدم موافقت وکامنت گذاشتن منجر به تولید نظریهی جدیدی در فضای مجازی شد. نظریه معرفتشناسی تصدیق یا تصدیق انبوه چه میگوید؟ اگر پیام یا کامنتی توسط تعداد زیادی از کاربران لایک یا فالو شود، کاربر بعدی که این کامنت را دریافت میکند تقریباً درستی این موضوع در ذهنش جلوه میکند. این دست به دست شدن اطلاعات یا کامنت گذاشتنها و انتشار زیاد محتوا باعث میشود که کسی که آن اطلاعات را دریافت میکند فکر کند درست است.
یک مثال در این زمینه موضوع را بیشتر روشن میکند. خبری جعلی در انگلیس منتشر شد مبنی بر اینکه دکلهای مخابراتی نسل پنجم که فناوریش متعلق به چین است باعث تضعیف سیستم ایمنی بدن میشود و وقتی سیستم ایمنی بدن تضعیف شود فردی که در معرض این امواج قرار گرفته دچار بیماری کرونا میشود.
این خبر جعلی منتشر شد، چندین بازیگر و موسیقیدان مخصوصاً یک بازیگر آمریکایی و یک خوانندهی استرالیایی آن را در اینستاگرام و فیسبوک خود منتشر کردند، تأیید شدن این موضوع از سمت سلبریتیها باعث شد که مردم چند شهر انگلیس به دکلهای مخابراتی حمله کنند و سی دکل را در شهر لیورپول و برخی از شهرهای انگلیس تخریب کنند. در مورد این خبر، حتی سازمان بهداشت جهانی هم تاکید میکرد این فناوری هیچ تأثیری ندارد، ولی اخبار مشابهی که ارائه میشد مثلاً اعلام میکردند در شهر ووهان قبل از آمدن کرونا این دکلها نصب بوده و این باعث شده که کرونا شیوع پیدا کند. در آن شرایط پرستاری نیز کامنت گذاشته بود که این فناوری اکسیژن را از ریههای شما بیرون میکند، در کنار هم قرار گرفتن کامنت یک سلبریتی با پرستار و انتشار این اطلاعات و بحث کاربران دربارهی این موضوع باعث شد که اصلاً موضوع کرونا و اطلاعات گمراهکننده در جهتی قرار بگیرد که مردم به دکلهای مخابراتی حمله کنند. این مثال نیز دقیقاً نقش اخبار جعلی و اینفودمیک را نشان میدهد.
چکونگی توسعه تاب آوری از مسیر رسانه ؟
همانطور که جوئل ووس میگوید: از منظر انتقادی-نظری، میتوانیم این فرضیه را مطرح کنیم که ممکن است ما یک سندرم زندگی با کووید19 را تجربه کنیم. اطلاعات نادرست زیادی که در رسانهها وجود دارند، میتوانند تحتتأثیر نفوذ سیاستمداران یا صنعت دارو نیز باشند.
از طرفی به عقیده ووس بهنظر میرسد زمانی که عدم قطعیتهای زیادی در علم وجود دارد، سانسور رسانهها و اطلاعات حتی مخرب آنها بیتأثیر است زیرا ممکن است سبب بیاعتمادی مردم به رسانهها و سیاستمداران شود. به منظور آمادهسازی کشورها برای همهگیریهای آینده، اطلاعرسانیهای مربوط به خطرها و مدیریت رسانه نیازمند پژوهشها و آموزش بیشتری است. اطلاعرسانی در زمانهایی مانند دوران همهگیری که عدمقطعیت علمی و دولتی فراوانی را به همراه دارند، دشوار است، اما زمانی که افراد به مرجع یا منبع خبر اعتماد میکنند، امکانپذیر میشود. اعتماد تعیین میکند که افراد چگونه پیامهای سلامت عمومی را به یاد آورده، تفسیر میکنند و به آنها پاسخ میدهند و در نتیجه اعتماد میتواند تعیین کند که آیا این اطلاعرسانیها در افزایش انگیزه و قصد انجام دستورالعملهای خودمحافظتی یا تداوم آنها موفق عمل میکنند یا خیر. اعتماد با درک مردم از شایستگی، انصاف، صداقت، توجه، پاسخگویی و شفافیت مقامات مرتبط است.
مسئولان بهداشت و درمان میتوانند با شفافسازی در مورد دلایل اقدام، عدماقدام، زمانبندی، و خطاهای موجود در اطلاعرسانیهای قبلی، اعتماد مردم را به خود جلب کنند. تکرار پیامها و متناسبسازی پیام با دستورالعملهای واضح برای جمعیتهای خاص آسیبپذیر در برنامههای اطلاعرسانی میتواند مفید باشد. پژوهشها همچنین نشان میدهد که چگونه تدوین و اجرای برنامههای آمادگی میتواند اعتماد عمومی بهوجود بیاورد. هم مطالعات مرتبط با این زمینه و هم کارشناسان معتقدند که اطلاعرسانی زمانی بیشترین فایده را دارد که روشن و شفاف باشد و به تفسیرهای ذهنی، نگرانیها، اولویتها و فرهنگ جمعیتهای هدف اهمیت بدهد. مسئولان باید تفسیرها و احساسات رایج از قبیل عدمقطعیت، اضطراب و خشم را شناسایی و به آنها توجه کنند.
*روغنیها، محمدتقی، 1386؛ رسانههای برتر، تهران: انتشارات دانشکده خبر
*ساروخانی، باقر، 1382؛ جامعهشناسی ارتباطات، تهران: اطلاعات
*محکی، علیاصغر، 1386؛ احیای مردم بحرانزده، تهران: انتشارات دانشکده ارتباطات دانشگاه تهران
*معتمدنژاد، کاظم، 1383؛ وسایل ارتباط جمعی: جلد1، تهران: انشارات دانشگاه علامه طباطبایی
ریحانه جباری-میگنا