مقاله «تربیت جنسی کودک در روایات اهلبیت (علیهمالسلام)» ، نوشتاری پیرامون بررسی اعتبار سندی و مفهوم سخنان اهلبیت (علیهمالسلام) در تربیت جنسی کودک است که نویسنده قصد دارد در کنار بررسی اعتبار این روایات، توصیههایی که ازایندست از روایات به دست میآید را دستهبندی کرده و بهگونهای عملی آنها را بیان نماید. با بررسی اجمالی جوامع حدیثی میتوان روایات بسیاری را در این مورد کشف کرد که نکات بسیار مهمی را در این موضوع در خود جایداده است که میتواند این نکات راه گشای حرکت والدین و نیز مربیان در امر تربیت جنسی باشد.
ازجملۀ این موارد میتوان به دوری از آمیزش در نزد کودک، جدا نمودن بستر کودک، جلوگیری از تماس بدنی با کودک، حفظ کودک از بوسیدن نامحرمان، جلوگیری از دیدن اندام او توسط دیگران ازجمله مواردی است که در روایات بهعنوان تربیت جنسی کودک میتوان مشاهده کرد .
در کنار بررسی این موضوع مطالبی در تعریف تربیت و گونههای تربیت، بهطور خاص به این نوع تربیت در مقطع کودکی پرداخته است.
داشتن جامعهای عاری از خطاهای جنسی، آرمانی است که تمامی جوامع انسانی به دنبال آن هستند و این امر پدید نمیآید مگر باتربیت جنسی درست فرزندان در سنین کودکی.
تعداد کلمات 3921/ تخمین زمان مطالعه 20 دقیقه
دستهبندیای که در روایاتی از اهلبیت در این مورد رسیده است، به دودسته میباشد، برخی از ایشان توصیههایی است که به والدین و اطرافیان کودک در تربیت جنسی فرزند برمیگردد و دستهای دیگر بهگونهای توصیههای تربیتی است برای خود شخص در دوران کودکی که باز بهگونهای، این موارد را باید والدین به فرزند خویش تذکر داده و او را در انجام و به خاطر سپردن این دست از اعمال یاری دهند.
الف) توصیه به والدین و اطرافیان کودک
در این میان سه عنوان روایات وجود دارد . این سه عنوان عبارتاند از:1. دوری از آمیزش در نزد کودک
دوری از آمیزش، یک از مهمترین مواردی است که عدم توجه به آن نتیجهای را در زندگی کودک میآفریند که ممکن است تا آخر عمر، آسیبهای آن و گناهی که حاصل این امر است، گریبان گیر فرزند شود.در این مورد میتوان به روایات زیر اشاره کرد:
در روایتی از امام صادق(علیهالسلام)که شیخ کلینی در باب«بَابُ کَرَاهِیَةِ أَنْ یُوَاقِعَ الرَّجُلُ أَهْلَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِی» ممکن است این سؤال مطرح شود که چگونه ممکن است کودکی که چیزی را متوجه نمیشود و هنوز امکان آموختن این مسائل برای او امکان ندارد، چگونه ممکن است این آثار بر او مترتب شود.
گاه تربیت بهطور ناآگاهانه است و بهطوری در ضمیر ناهشیار انسان آثار خود را میگذارد و کودکی که در اتاقی که در آن آمیزش میشود، حضور دارد میتواند این هیجانات را درک کند و این هیجانات جنسی موجب زمینهسازی او برای ارتکاب گناهان جنسی شود.اینگونه از پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) نقل میفرمایند:
«سوگند به کسی که جانم در دست اوست؛ اگر کسی با همسرش درآمیزد و در اتاق کودکی بیدار باشد که آنان را ببیند و سخن گفتن و صدای نفس ایشان را بشنود، هرگز رستگار نمیشود. اگر پسر باشد، مردی زناکار و اگر دختر باشد، زنی زناکار میشود.»[1]
اگرچه این حدیث و برخی دیگر از احادیثی که در این باب موردبررسی قرارگرفته است دارای سندهای ضعیف میباشد، ولیکن اگر قائل به وثاقت صدوری باشیم مؤیدات و قرائن بسیاری را میتواند در این مورد ملاحظه کرد جدای از اینکه میتوان از قاعده تساهل و تسامح در ادله سنن بهره برد. ازلحاظ محتوایی این حدیث، اشاره به آثار وضعی عدم توجه در مسائل زناشویی است که اولین آثار این عدم توجه گریبان گیر فرزند ایشان میشود.
ممکن است این سؤال مطرح شود که چگونه ممکن است کودکی که چیزی را متوجه نمیشود و هنوز امکان آموختن این مسائل برای او امکان ندارد، چگونه ممکن است این آثار بر او مترتب شود.
کوتاهسخنی که میتوان اینجا بیان داشت این است که گاه تربیت بهطور ناآگاهانه است و بهطوری در ضمیر ناهشیار انسان آثار خود را میگذارد و کودکی که در اتاقی که در آن آمیزش میشود، حضور دارد میتواند این هیجانات را درک کند و این هیجانات جنسی موجب زمینهسازی او برای ارتکاب گناهان جنسی شود.
در روایتی دیگر نیز از امام صادق(علیهالسلام) در کتاب کافی روایتی در این موضوع نقلشده است: «أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسلام)یَقُولُ: لَا یُجَامِعُ الرَّجُلُ امْرَأَتَهُ وَ لَا جَارِیَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ فَإِنَّ ذَلِکَ مِمَّا یُورِثُ الزِّنَى.»[2]
برخی از بزرگان در شرح این روایت قائل شدهاند که منظور از صبی در اینجا کودک ممیز است[3] و منظور از کودک ممیز کودکی است که میتواند بین خوبیها و بدیها تفاوت قائل شود و آن را درک کند.[4]
2. جدا نمودن بستر در دوران کودکی
در این بخش روایاتی برای سنین مختلفی
بیانشده است[5] ولی آنچه مربوط به دوران کودکی است روایتی است که از
پیامبر اسلام(صلیالله علیه و آله) در کتاب عامه بیانشده است و در آن
سفارش میکنند که بستر کودکان باید از سن هفتسالگی از دیگران جدا شود.[6]با مقایسه این روایت با روایتهای دیگر که سنین دهسالگی را مطرح کرده است میتوان این نکته را بیان داشت که سن جدا نمودن بسترهای کودکان میتواند یک بازۀ زمانی بین هفتتا دهسالگی داشته باشد که بهترین زمان شروع برای این عمل تربیتی از سن هفتسالگی است و قبل از آن این مسئله نیاز نمیباشد و والدینی که این عمل را انجام ندادهاند باید تا سن دهسالگی تدبیری برای این امر بیندیشند.
گرچه این نکته لازم به تذکر است که روایتی که به سن هفتسالگی اشاره دارد در کتابهای عامه آمده است و در کتابهای حدیثی شیعه، این روایت نیامده است و دومین نکتهای که در این میان قابل تذکر است تعابیری که در روایت هفتساله آمده است جدایی «فراش» کودک از دیگران است و در روایات دیگر که سن دهسالگی را بیان میدارد، تعبیر «مضاجع» شده است.
در روایتی دیگر که در کتاب «کتاب من لایحضره الفقیه» جلد 3، صفحه 436، حدیث 4508 آمده، زمان جدا نمودن بستر را از سن ششسالگی بیان نموده است ولی این حدیث، حدیث موقوف بوده که باعث ضعف آن شده است و جدای آن دلیلی برای جبران ضعف این سند بیاننشده است.
3. جلوگیری از تماس بدنی با کودک
در این مورد از مسائلی که به والدین برمیگردد و بسیار اهمیت دارد، روایتی است که مادر را از تماس بدنی با دختر ششسالهاش نهی نموده است چراکه آن، بخشی از زناست.امام علی(علیهالسلام) در روایتی بیان میدارند: «مُبَاشَرَةُ الْمَرْأَة ابْنَتَهَا إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِینَ شُعْبَةٌ مِنَ الزِّنَا».[7]
میتوان از روایت اینگونه برداشت کرد که از سن ششسالگی است که کودک نسبت بدن خود حساس شده و ممکن است تماس بدنی با او، موجب تحریک بدنی او شود. به همین خاطر لازم است برای جلوگیری از انحرافات جنسی فرزند، از سن ششسالگی برخی از کارهایی که مستلزم ارتباط بدنی است همچون استحمام فرزند، از آن دوری شود و فرزند را بهگونهای از سنین پنجسالگی آموزش داد که در سن ششسالگی خودش بتواند استحمام خود را انجام دهد.
نکتهای که باید در مورد واژه «زنا» بیان داشت این است که گاه این واژه معنای عامی دارد و هر گناه جنسی را شامل میشود. با این نگاه، امام (علیهالسلام) این تماس بدنی را، گناه جنسی میدانند.
بیشتر بخوانید: تربیت جنسی کودکان از منظر اسلام
ب) توصیه به فرزند در رعایت مسائل
شاید برخی ازایندسته عناوین به دسته روایات
گذشته مربوط بشود ولی آنچه باعث شد در این دستهبندی قرار بگیرد این است
که در این موارد کودک میتواند در برخی از سنین کودکی خود، این مسئله را
درک کند که بدن او حریم او میباشد و باید خود بهگونهای از آن مراقبت
کند. به همین دلیل در این دستهبندی قرار گرفت. عناوین روایاتی که در این
بخش قرار میگیرد عبارتاند از:1. حفظ خود از بوسیدن افراد نامحرم
در روایتهایی که در این مورد بیان آمده است، اطرافیان از بوسیدن دختر ششساله توسط نامحرمان، منع نموده است و پسران را از هفتسالگی. آنچه در این میان لازم است انجام شود، تربیت کودک برای این امر هست که خودش نسبت به بدن خودش باید این مالکیت را احساس کند و اینگونه درست نیست که خانواده، دیگران را از بوسیدن او منع کنند.این امر لازمه تربیت کودک و توجه او به مالکیت بدن خود هست. مالکیتی که او باید در تربیت جنسی با کمک دیگران بدان برسد.
امام صادق(علیهالسلام) میفرماید: «إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلَا یُقَبِّلُهَا الْغُلَامُ وَ الْغُلَامُ لَا یُقَبِّلُ الْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِینَ.» [8] چون دختر ششساله شد، او را نبوس و پسر چون سنش از هفتسالگی گذشت، زنی او را نبوسد.
علی بن عقبه، یکی از یاران اهلبیت(علیهمالسلام)، نقل میکند که امام کاظم(علیهالسلام) نزد محمد بن ابراهیم، فرماندار مکه و همسر فاطمه دختر امام صادق(علیهالسلام) بود. محمد بن ابراهیم، دختری داشت که لباس [زیبا] بر او میپوشاندند و نزد مردان میآمد و مردان، او را گرفته و به آغوش میکشیدند. هنگامیکه به امام کاظم(علیهالسلام) رسید، ایشان، درحالیکه دستان خود را کشیده بود، او را [از اینکه به آغوشش درآید] نگه داشت و فرمود:«وقتی دختر به ششسالگی رسید، جایز نیست مردی که محرم او نیست، او را ببوسد».[9]
در مورد پوشاندن موی دختر هم روایاتی وجود دارد که سن سرپوشاندن او را، واجب شدن نماز دانسته است.[10]
2. جلوگیری از دیدن اندام جنسی
در برخی موارد دیدهشده است، خانوادهها بهراحتی اقدام بهعکس گرفتن برهنه از فرزند خود در نوزادی میکنند که این امر، کاری است ناپسند و در روایات از نگاه کردن به شرمگاه و اندام جنسی فرزند نهی شده است.در این دست از روایات سن خاصی بیاننشده و بهصورت مطلق گفتهشده است که میتواند نشان از این باشد که در هر سنی این امر، امر ناپسندی است.
در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) به نقل از پیامبر اسلام (صلیالله علیه و آله) اینگونه نقلشده است که فرمودند: «برای والدین شایسته نیست که به شرمگاه فرزند خود نگاه کنند و برای فرزند روا نیست که به شرمگاه پدر، نگاه کند.»[11] این روایت در مورد استحمام بردن فرزند بیانشده است که به طریق اولویت میتوان در دیگر موارد را از این طریق اثبات کرد و در ادامۀ آن بیننده و دیدهشده را مورد لعن خود قرار میدهند.
در کتاب مستدرک علی الصحیحین[12] به نقل از محمد بن بیاض آمده است که در خردسالی، مرا خدمت پیامبر(صلیالله علیه و آله) بردند. پاره لباسی بر تنم بود و عورتم آشکار شد. ایشان فرمودند: «حریم عورتش را بپوشانیدکه حرمت عورت کودک، همانند حرمت عورت بزرگسال است و خداوند، به آشکارکنندۀ عورت، نگاه نمیکند.»[13]
3. اجازه گرفتن برای ورود به اتاق پدر و مادر
یکی از مواردی که اسلام بسیار بدان توجه داده است، حفظ حریمهای خصوصی خانواده و بهخصوص والدین است که خود بهگونهای تربیت جنسی فرزند محسوب میشود. در تربیت جنسی به فرزند آموخته میشود که هر شخصی برای خود حریم خاصی را دارد و باید این حریم در تمامی دورههای زندگی انسان موردتوجه قرار بگیرد. چراکه هر شخصی ممکن است در وضعیتی از پوشش باشد که دیدن آن وضعیت برای دیگران پسندیده نباشد بهخصوص حفظ این حریم در مورد پدر و مادر بسیار سفارش شده است.در آیات قرآن کریم به مؤمنان میآموزد که زیردستان شما حتی آنان که به سن بلوغ نرسیدهاند باید در سه هنگام از شما اجازه بگیرند:
« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ * وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ »[14]
این سه هنگام عبارتاند از:
1. پیش از نماز بامداد
2. هنگامیکه [در نیم روز] لباس خود را از تن برمیگیرید.
3. پس از نماز شامگاه
این آیه برای نشان دادن این حریم خصوصی است و بهنوعی خدای متعال برای تربیت جنسی انسان این آیات را نازل نموده است.
در کتابهای حدیثی نیز این دست از روایات را میتوان دید که بهعنوان نمونه به یک مورد از آن اشاره میشود که امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «کسانی که مملوک شما هستند و کسانی که بالغ نشدهاند، باید در سه هنگام، از شما اجازه بگیرند، همانگونه که خداوند به شما امر کرده است و کسی که بالغ شد بدون اجازه، نه بر مادرش، نه بر خواهرش، نه بر خالهاش، و نه بر دیگران وارد نشود. اجازه [ی ورود] ندهید، تا [برای اطلاع دادن ورودش] سلام کند.[15]
جمعبندی
آنچه از سخنان اهلبیت(علیهمالسلام) به دست میآید، آن است که اینگونۀ تربیتی همچون گونههای دیگر تربیتی در اسلام بسیار موردتوجه است بهگونهای که عدم توجه آسیبهای رفتاری را برای کودک به همراه خواهد داشت که این آسیبها دورههای دیگر زندگی انسان همچون نوجوانی و جوانی را در برمیگیرد. بدین خاطر روایتهای بسیاری را در این مورد میشود دید.در دستهبندیای که در روایات تربیت جنسی انجام شد، دودسته روایات داشتیم:
دسته اول) روایاتی که مواردی را به والدین و اطرافیان کودک توصیه میکند که موارد زیر را در برمیگیرد:
1. دوری از آمیزش در نزد کودک
2. جدا نمودن بستر در دوران کودکی
3. جلوگیری از تماس بدنی با کودک
دسته دوم) روایاتی که توصیههایی را بهطور اشارهای به کودکان دارد تا ایشان مفهوم مالکیت بدن را درک کرده و از حریم آن دفاع کنند. این موارد عبارتاند از:
1. حفظ خود از بوسیدن افراد نامحرم
2. جلوگیری از دیدن اندام جنسی
3. اجازه گرفتن برای ورود به اتاق پدر و مادر
آنچه بهعنوان پیشنهاد در این زمینه میتوان به پژوهشگران در عرصه تربیت داشت، آن است که تربیت جنسی باید بهعنوان یکگونۀ تربیتی و خاص موردتوجه و نیز پژوهشهای بسیاری قرار بگیرد چراکه اینگونۀ تربیتی بر روی گونههای دیگر گاه تأثیر مستقیم و گاه غیرمستقیم دارد.
نمایش پی نوشت ها:
[1] . عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ
الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَ رَجُلًا
غَشِیَ امْرَأَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَرَاهُمَا وَ
یَسْمَعُ کَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا کَانَ
غُلَاماً کَانَ زَانِیاً أَوْ جَارِیَةً کَانَتْ زَانِیَةً وَ کَانَ
عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ
الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَمَ. (کافی، ج 5، ص 500،
ح2) در منابع دیگر نیز این روایت آمده است ولی بخشی که به سیره امام
سجاد(علیهالسلام) برمیگردد، بیاننشده است.(وسایل الشیعه، ج20، ص 133، ح
25223)
بحث سندی: در مورد این حدیث آنگونه که از قاعده سند تابع اخص رجال است،
استفاده میشود، این است که روایت مذکور دارای ضعف سندی است و آنهم به علت
وجود شخصیتهایی در سلسله سند حدیث است که در کتابهای رجالی سخنی از
ایشان به میان نیامده است (مجهول) و یا اگر سخنی شده است در مورد شخصیت
رجالی و اعتبار ایشان حرفی گفته نشده است(مهمل). در سند این روایت اسحاق بن
ابراهیم الجعفی شخصی است که در کتابهای رجالی مهمل میباشد و حتی با نام
بردن از او، سخنی در مورد وثاقت و یا ضعف او بیاننشده است و ابن راشد و
نیز پدر او اشخاص مجهول در سلسله سند هستند. اما بقیه رجال این سند دارای
وثاقت هستند.
در این مورد میتوان با تساهل نسبت به سند آن گذشت و یا با قرائن و
روایتهای دیگری که در این باب و موضوع هست، ضعف این سند را جبران کرد. چرا
که این سخن به حد شهرت نیز در زمان معصوم رسیده است.
[2] . کافی، ج 5، ص 500، ح 1- تهذیب الاحکام، ج 7 ، ص 414، ح 27
بحث سندی : عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ
مُحَمَّدٍ الْجَوْهَرِیِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی
أَیُّوبَ عَنْ أَبِی رَاشِدٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَمِعْتُ.
این حدیث نیز به مانند حدیث قبلی دارای این ضعف سندی است و سند این روایت به مانند سند قبلی است.
[3] . قال السید فی شرح النافع: هل یختص الحکم بالممیز أو یتناول
الجمیع؟وجهان، و جزم المحقق الشیخ علی بالأول، و لا بأس به.( شرح المختصر
النافع لصاحب المدارک مخطوط.)
[4] . توضیح المسائل امام خمینی، م ۵۷.
[5] .روایاتی که در این بخش میتوان بیان کرد عبارتاند از:
الف) وَ رَوَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مَیْمُونٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ
عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ
(صلی الله علیه و آله): الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ
الصَّبِیَّة وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُیُفَرَّقُ بَیْنَهُمْ فِی
الْمَضَاجِعِ لِعَشْرِ سِنِین (کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 436-437)
بسترهای پسر و پسر، پسر و دختر، و دختر و دختر را از ده سالگی از هم جدا کنید.
ب) عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی
مُحَمَّدٍ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَبِیبٍ بَیَّاعِ
الْهَرَوِیِّ قَالَ حَدَّثَنِی عِیسَى بْنُ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ
اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (صَلَوَاتُ
اللَّهِ عَلَیْهِ): یَثَّغِرُ الصَّبِیُّ لِسَبْعٍ وَ یُؤْمَرُ
بِالصَّلَاةِ لِتِسْعٍ وَ یُفَرَّقُ بَیْنَهُمْ فِی الْمَضَاجِعِ لِعَشْرٍ
وَ یَحْتَلِمُ لِأَرْبَعَ عَشْرَةَ وَ یَنْتَهِی طُولُهُ لِإِحْدَى وَ
عِشْرِینَ سَنَةً وَ یَنْتَهِی عَقْلُهُ لِثَمَانٍ وَ عِشْرِینَ إِلَّا
التَّجَارِبَ.
کودک در هفت سالگی دندان هایش می ریزد، و در نه سالگی به نماز وادار می
گردد و در ده سالگی بسترهایشان جدا می شود، و در چهارده سالگی محتلم می شود
و رشد قدی او در 21 سالگی و رشد عقلی او در 28 سالگی به اتمام می رسد مگر
با به دست آوردن تجربه. (الکافی ج7 ،ص69، ح 8 ؛ تهذیب الاحکام، ج 9، ص 183،
ح 738)
ج) عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا
عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیِّ
عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ:
یُفَرَّقُ بَیْنَ الْغِلْمَانِ وَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا
بَلَغُوا عَشْرَ سِنِین.(الکافی ج6 ،ص47، ح 6)
پسران وقتی به ده سالگی رسیدند، بسترهاشان را از زنان، جدا می شود.
[6]. المستدرک علی الصحیحین، ج 1، ص 317، ح 721؛ سنن دارقطنی، ج 1، ص 230، ح 1.
[7]. رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى الْخَزَّازُ عَنْ غِیَاثِ بْنِ
إِبْرَاهِیمَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ (علیه السلام)
قَالَ:قَالَ عَلِیٌّ(علیه السلام): مُبَاشَرَةُ الْمَرْأَة ابْنَتَهَا
إِذَا بَلَغَتْ سِتَّ سِنِینَ شُعْبَةٌ مِنَ الزِّنَا.
تحلیل سندی: روایت مذکور، روایت صحیحه و مسند می باشد و تمام رجال سند مورد اعتماد می باشند.
(کتاب من لا یحضره الفقیه، ج3، ص: 436،ح 4505)
[8] . مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْعُبَیْدِیِّ عَنْ زَکَرِیَّا
الْمُؤْمِنِ رَفَعَهُ أَنَّهُ قَالَ. (کتاب من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 437،
ح 4510)
تحلیل سندی: به علت این که حدیث مرفوعه محسوب می شود، این حدیث جزو احادیث
ضعیف محسوب می شود ولی با وجود احادیث دیگه که در این موضوع وجود دارد می
تواند ضعف آن را جبران کند.
[9] .تهذیب الاحکام، ج7، ص 461، ح1846؛ وسائیل الشیعه، ج 14، ص 170، ح 6.
[10] . مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ وَ أَبُو
عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ
صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ
سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ (علیه السلام) عَنِ الْجَارِیَةِ الَّتِی لَمْ
تُدْرِکْ مَتَى یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُغَطِّیَ رَأْسَهَا مِمَّنْ لَیْسَ
بَیْنَهَا وَ بَیْنَهُ مَحْرَمٌ وَ مَتَى یَجِبُ عَلَیْهَا أَنْ تُقَنِّعَ
رَأْسَهَا لِلصَّلَاةِ قَالَ لَا تُغَطِّی رَأْسَهَا حَتَّى تَحْرُمَ
عَلَیْهَا الصَّلَاة.( الکافی ج5، ص533، ح 2)
[11] . الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ
أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ
عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صلی الله علیه و آله): لَا یَدْخُلِ الرَّجُلُ مَعَ
ابْنِهِ الْحَمَّامَ فَیَنْظُرَ إِلَى عَوْرَتِهِ وَ قَالَ لَیْسَ
لِلْوَالِدَیْنِ أَنْ یَنْظُرَا إِلَى عَوْرَة الْوَلَدِ وَ لَیْسَ
لِلْوَلَدِ أَنْ یَنْظُرَ إِلَى عَوْرَةِ الْوَالِدِ وَ قَالَ لَعَنَ
رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): النَّاظِرَ وَ الْمَنْظُورَ
إِلَیْهِ فِی الْحَمَّامِ بِلَا مِئْزَرٍ. (کافی، ج 6، ص 503، ح 36)
تحلیل سندی: این روایت به علت وجود واژه «عن بعض رجاله» مرسل شده و سند آن ضعیف می شود.
[12] . المُسْتَدرَک علی الصَحیحَین یکی از آثار مهم حاکم نیشابوری است.
المستدرک علی الصحیحین از مهم ترین منابع احادیث است که مورد قبول اکثریت
مسلمانان است. موضوع آن، احادیث صحیح السندی است که به عنوان مستدرک و
تکمله بر دو کتاب صحیح بخاری وصحیح مسلم جمعآوری شدهاست. این اثر به زبان
عربی است. نویسنده در پیش گفتار کتاب دربارهٔ انگیزهٔ نوشتن این اثر
نوشتهاست:
جماعتی از بزرگان حدیث این دیار از من تقاضا کردند که کتابی از احادیث
صحیح، بر طبق اسنادی که بخاری و مسلم بدان احتجاج کردهاند جمعآوری کنم
چرا که عذری برای عدم تدوین روایاتی که مشکلی ندارد وجود ندارد و آن دو نفر
هم ادعایی در این جهت (جمع آوری همه روایات صحیح) نکردهاند.
کتاب مستدرک شامل ۸۸۶۴ حدیث است که در ۵۱ کتاب و در موضوعاتی که بیشتر،
فقهی هستند، جمع آوری شدهاست. تعداد موضوعات کتاب ۳۶۴۷ عنوان میباشد.این
احادیث با کتاب الایمان، کتاب العلم، کتاب الطهارة، کتاب الصلاة وکتاب
الجمعة شروع شده و با کتاب الطب، کتاب الرقی و التمائم، کتاب الفتن و
الملاحم و کتاب الاهوال پایان میپذیرند.
یکی از ویژگیهای این کتاب، آوردن مجموعهای کامل از احادیثی است که در
فضیلت علی بن ابیطالب و اهل بیت اوست که تقریباً ۲۶۰ حدیث را شامل میشود.
[13] . المستدرک علی الصحیحین، ج 3، ص 288، ح 5119
[14] . نور / 58-59
ای کسانی که ایمان آورده اید ، باید کسانی که برده ملکی شمایند و کسانی از
شما که به حد بلوغ نرسیده اند (هنگام ورود به مسکن شخصی شما) سه بار (در سه
وقت) اجازه بگیرند (و سر زده وارد نشوند) ، قبل از نماز صبح و هنگام ظهر
که لباس های خود را وامی نهید و پس از نماز عشا که (این اوقات) سه وقت خلوت
شماست ، گذشته از این (سه وقت) بر شما و بر آنها گناهی نیست (که بدون
اجازه وارد شوند ، زیرا) آنها پیوسته (بر حسب ضرورت معاشرت) به دور شما می
چرخند (یا شما با یکدیگر کار و رفت و آمد دارید و طلبیدن اذن مشکل است) .
این گونه خداوند آیات (احکام) را برای شما بیان می کند و خداوند دانا و
مصلحت دان است.
و چون کودکان شما به حد بلوغ رسیدند پس باید (در تمام اوقات وارد شدن)
اجازه بخواهند چنان که کسانی که قبل از آنها (به سن بلوغ رسیده) بودند
اجازه می خواستند.
[15]. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ
عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ
عِیسَى عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ جَمِیعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ
سُوَیْدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: لِیَسْتَأْذِنِ الَّذِینَ
مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ
ثَلَاثَ مَرَّاتٍ کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ بَلَغَ
الْحُلُمَ فَلَا یَلِجُ عَلَى أُمِّهِ وَ لَا عَلَى أُخْتِهِ وَ لَا عَلَى
خَالَتِهِ وَ لَا عَلَى سِوَى ذَلِکَ إِلَّا بِإِذْنٍ فَلَا تَأْذَنُوا
حَتَّى یُسَلِّمَ وَ السَّلَامُ طَاعَةٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.(کافی، ج
5، ص 529، ح 1)
قرآن کریم.
ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، نشر: صادر، بیتا، سوم.
احمد بن فارس، معجم مقاییس اللغه ، محقق : عبدالسلام محمد هارون، قم، مکتب الاعلام اسلامی، بیتا، اول.
افخمی اردکانی، محمدعلی، تبیین روشهای تربیت اجتماعی در نهجالبلاغه، فصلنامه نهجالبلاغه، شماره 21-22، بهمن 1386.
امامی، حسن، حقوق مدنی، ج۵، ص۲۴۴ـ۲۴۵، تهران ۱۳۶۸ـ۱۳۷۱ش.
خسرو باقری، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، مدرسه، 1385 ، سیزدهم.
جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح: تاجاللغة و صحاح العربیة، ذیل «طفل»، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، بیروت ۱۴۰۷.
مصطفی دلشاد تهرانی، سیری در تربیت اسلامی، تهران، نشر و تحقیقات ذکر، 1380، چهارم.
حسین بن محمدراغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالقلم، بیتا، اول.
شریعتمداری، علی، تعلیم و تربیت اسلامی، تهران، امیرکبیر، 1373، نهم.
صدوق، محمد بن علی ابنبابویه، کتاب من لایحضره الفقیه، مصحح: علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، 1413 ه.ق، دوم.
طباطبایی، محمدرضا، صرف ساده، قم، دارا لعلم، 1379، چهل و نهم.
طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407 ه.ق ، چهارم.
فراهیدی،خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، بیتا ، دوم.
علینقی فقیهی، تربیت جنسی: مبانی اصول و روشها از منظر قرآن و حدیث، قم، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، 1387، دوم.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1407ه.ق، چهارم.
گروه نویسندگان، فلسفه تعلیم و تربیت، قم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، 1384، هفتم.
لنگرودی، محمدجعفر، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، نشر گنج دانش، 1381،
حسن مصطفوی، التحقیق قی کلمات القرآن الکریم، بیروت، دارالکتب العلمیه، بیتا، سوم.
مرتضی مطهری، مجموعة آثار، قم، صدرا، 1383، یازدهم.
موسوی خمینی، روحالله، تحریرالوسیله، قم، دارا لعلم، بیتا، اول.
هاشمی رکاوندی، سید مجتبی ، تربیت و شخصیت انسانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، اول.