همزمان با شکل گیری شخصیت اجتماعی کودک، محیط های آموزشی بیشترین نقش را در فرآیند تأثیرپذیری افراد از طریق آموزش های مستقیم و غیر مستقیم به عهده میگیرند و البته این سیر (تأثیر گذاری و تأثیرپذیری درمحیط آموزشی) تا سنین بزرگسالی همراه فرد خواهد بود..
کودکان با ورود به مدرسه دیدگاه جدیدی در مورد خود و خانواده شان پیدا می کنند و این دیدگاه بر اثر برخورد با همکلاسی ها و خانواده هایشان شکل می گیرد. اگر تفاوتی در خانواده ها وجود داشته باشد کودک به خوبی درک می کند و به علت ناپختگی دچار تفکرات و برداشت های سطحی در مورد خانواده اش می شود. خصوصا اگر این تفاوت در وضعیت مالی باشد و همکلاسی اش از وسایلی گرانبها استفاده کند کودک دچار اندوه و احساس ناتوانی می شود.
متاسفانه امروز فاصله طبقاتی در جامعه بسیار زیاد شده است و درآمدها عادلانه و به یک اندازه نیستند. این مساله در جامعه و در کوچه و خیابان مشهود است و نمود آن در مدرسه نیز بروز می کند. با وجود طرح آموزش همگانی بسیاری از مدارس بر روی مسایل تشریفاتی تاکید دارند و در اصطلاح می گویند که مدارس بازاری شده اند.
این
پدیده ریشه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد و بررسی علل و عوامل آن نیاز به
بحث گسترده دارد. اما وجود آن را در جامعه باید بپذیریم و ببینم چه کاری می
توانیم انجام دهیم تا فرزندانمان از آن آسیب نبینند.
راهکارهایی برای والدین و معلمین
مدرسه فرزندتان را به دقت انتخاب کنید. به زرق و برق و تبلیغات چشم گیر توجه نکنید. اصولی
برای انتخاب مدرسه وجود دارد که در مدارس دولتی و عادی نیز دیده می شود.
مسیولین مدارس طبق قوانین آموزش و پرورش عمل کنند و از دریافت هزینه های
نامعقول خود داری کنند.
گم شدن اختلاف طبقاتی دانش آموزان از امتیازات پوشش یکسان در مدارس
دانش
آموزان با هر لباسی نمی توانند وارد مدرسه شوند و مدیران بیشتر مدارس،
دانش آموزان را ملزم به تهیه لباس های فرم با رنگ های یکسان و هم شکل می
کنند.
از مزایای این طرح می توان به حمایت از تولید ملی و فرهنگ سازی
برای آن، برچیده شدن لباس های غربی با واژه های نامناسب، از بین بردن
رقابت منفی در تهیه لباس های متنوع و کاهش فقر و غنا و قیمت پایین این لباس
ها با توجه به تولید انبوه آن اشاره کرد. مدارس هم باید دقت داشته باشند
تا از لحاظ هزینه در خصوص تهیه لباس فرم برای دانشآموزان به خانوادهها
فشار زیادی وارد نکنند و تهیه لباس با هماهنگی اولیای دانشآموزان انجام
شود. دانش آموزان باید لباس یکسان و متحد الشکل بپوشند و والدین نباید اجازه داشته باشند فرزندشان را با لباس های گرانقیمت نمایش دهند.
دانش آموزان اجازه دارند فقط وسایل ضروری و با قیمت و ارزش مشخص را به مدرسه همراه خود بیاورند و از آوردن وسایل لوکس و غیر ضروری خودداری کنند.معلمان و کارکنان مدارس تفاوتی بین والدین قایل نباشند و آنها را بر اساس وضعیت مالی قضاوت نکنند.اگر کودکی دارای خانواده ای با سطح فرهنگی متفاوت است مورد مواخذه قرار نگیرد بلکه با صبر و حوصله سعی کنید او را با همکلاسی هایش هماهنگ کنید.
ارزش
انسان در برابر مادیات را به کودکان آموزش دهید. در مورد عدالت و مفاهیم
انسانی در خانه و مدرسه به زیان کودک صحبت کنید.علل تفاوت ها را به گونه ای
که برای کودک قابل درک باشد برایش بازگو کنید.
فاصله طبقاتی در مدارس خطرناک است
یک روانشناس گفت: یکی از مسائل آسیبزای جدی برای کودکان، قرار گرفتن آنها در کنار دانشآموزان با سطح مالی مطلوب است.
«کاظم سلامت» اظهار کرد: برخلاف دیدگاه و تفکرات کهنه که به احتیاجات
روانی کودک بها داده نمیشد، امروزه مشاهده میشود که والدین همه تلاش خود
را به کار میگیرند تا همه نیازهای زیستی و روانی فرزندان خود را به هر شکل
ممکن هم که شده برآورده کنند و خود این توجه ذاتاً اتفاق خوبی محسوب
میشود، چون زمینه را برای رشد استعدادهای مختلف کودکان و دانشآموزان
فراهم کرده و باعث میشود این استعدادها در سطوح مختلف شکوفا شود.
متأسفانه گاهی تلاش برای شکوفایی استعداد دانشآموزان به طور ناخواسته
موجب تخریب وضعیت روانی فرزندانمان میشود. مثلاً میتوان گفت عموم
کودکانی که در محلات فقیر، حومه شهرها یا مناطق روستایی و دورافتاده سکونت
دارند از سطح امکانات آموزشی پائینی برخوردارند و مدارس آنها بیشتر دارای
ساختمانهای فرسوده، مستهلک و غیراستاندارد است. حتی در برخی مناطق،
ساختمانی برای مدرسه وجود ندارد و کلاسها در مکانهایی مانند مسجد، کپر،
چادر و... تشکیل میشود که حداقل استاندارد مکانهای آموزشی را نیز ندارد،
این در حالی است که کلاسهای پرجمعیت، چند پایه و کادر آموزشی بیتجربه از
دیگر خصوصیات محلهای اقامت کودکان مناطق محروم بشمار میرود.
همین
کمبودها باعث میشود والدین بکوشند تا کودکانشان در مدارس شهرها و مناطق
مرفهنشین و طبقات بالا ثبتنام شوند. هرچند که خود نیز متحمل هزینههای
زیادی میشوند اما تصور میکنند این تلاش برای فرزندشان نتیجه مطلوبی خواهد
داشت.
بدون استثنا در همه مناطق، کودکان خانوادههای فقیر
نسبت به کودکان طبقات مرفه امکان کمتری برای حضور در مدرسه دارند و این
مسأله باعث میشود حتی آموزش رایگان بار مالی قابل ملاحظهای بر والدین این
کودکان تحمیل کند. مثل هزینه ایاب و ذهاب، هزینه خرید لوازم التحریر و
پوشاک، در نتیجه والدین این کودکان باید فداکاری بیشتری برای تأمین هزینه
تحصیل آنها انجام دهند از سوی دیگر توانایی دانشآموزان نیز بدون شک
تحتتأثیر موقعیت اجتماعی اقتصادی خانواده قرار دارد.
این
روانشناس یادآور شد: انواع سخنهای شناختی، خود تصوری، روابط گروهی، رابطه
معلم و شاگرد، کسب تجارت، بیان احساسات و خزانه لغات عمیقاً تحتتأثیر
طبقه اجتماعی است که کودک در آن رشد کرده، به زبان ساده کودکان والدین طبقه
پایین بهعلت شرایط خاص محیطی و آموزشی که داشتند توانمندیهای متفاوتی در
مقایسه با کودکان طبقه بالا در خود شکل دادهاند و در اکثر موارد قادر به
برابری با کودکان طبقات بالاتر نیستند.
در واقع سطح آرزوهای دانشآموزان خانوادههای ثروتمند و مرفه متفاوت از خانوادههای فقیر و کم درآمد است.
از اینرو مشکل از همین نقطه آغاز میشود و این نابرابریهای طبقاتی و حتی
ذهنی کودکان میتواند آثار مخربی بر روی روحیه تحصیلی آنها بگذارد.
والدین با سطح مالی بالاتر انتظار دارند فرزندانشان مدارج عالی تحصیلی
را طی کنند و در بهترین مراکز آموزش عالی پذیرفته شوند، از اینرو بهترین
امکانات آموزشی و کمک آموزشی را برای آنها فراهم میآورند. وی خاطرنشان
کرد: در حالیکه خانوادههای طبقات پائین اجتماعی دورنمای کوتاهی از آموزش
و پرورش دارند و از فرزندان خود انتظار آنچنانی برای ورود به دانشگاه
ندارند و در همان حدی که سواد خواندن و نوشتن را داشته باشند، کافی
میدانند. در نتیجه بهعلت فقدان یا پائین بودن انگیزش اجتماعی خانوادگی
اغلب این دانشآموزان در کسب مدارج عالی تحصیلی موفق نمیشوند و به سوی
مشاغل سطح پایین نیز کشیده میشوند.
در کنار ورود و نظارت بیشتر
دولت و اولیاء آموزش بر بحث فاصله طبقاتی در مدارس باید نوعی بستر و
فرهنگسازی برای به حداقل رساندن آسیبهای ناشی از این مقوله بین عموم
جامعه بهویژه اولیاء دانشآموزان شکل بگیرد.
نتیجه:
درک فاصله طبقاتی برای دانش اموزان آسیب زا است و والدین و معلمان باید از اثرات وارد شدن این آسیب ها به کودکان مراقبت کنند.
سلامتی/پارسینه/میگنا