دور از ذهن نیست که شادی و نشاط را حلقه مفقوده این روزها
میان خانواده های ایرانی بنامیم. شادمانی مردم هنگام وقوع رویدادهای پیش پا
افتاده ای مانند برخی بازهای ورزشی یا بارش برفی که همین چندی پیش ایران
را سفیدپوش کرد، نشان داد که مردم ایران تشنه شادی هستند و به دنبال بهانه
ای برای نشاط و شادمانی می گردند.
به گزارش ایرنا، شادی و نشاط فرهنگی
ضرورت اصلی جامعه کنونی ایران است. همچنان که مسئولان دولت های یازدهم و
دوازدهم در طول پنج سال گذشته بارها بر این موضوع تاکید کرده و به دنبال
ایجاد راهکارهایی برای تزریق نشاط و شادمانی به جامعه بودند، آمارها نیز از
شیوع اختلالات روحی و روانی و رفتارهای خشن در روابط اجتماعی به دلیل
جریان کم رنگ نشاط در جامعه روایت دارد.
در تعاریف جامعه شناسی و روانشناسی شادی به هیجانی فردی اطلاق می شود که نشات گرفته از شرایط محیطی است. دریافت هیجان از شرایط زندگی به صورت حالت هایی از بدن افراد نمایان می شود. به دست آوردن وضعیتی مطلوب و و آرامبخش در افراد احساس شادی را در برخواهد داشت و برعکس تهدید یا احتمال پیش بینی خطر، بروز حالتی به نام اضطراب، حزن و غم را ایجاد می کند. بنابراین شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تاثیر مستقیمی بر میزان احساس رضایتمندی و شادی افراد در زندگی اجتماعی و فردی دارد. در جامعه ای که هیجانات منفی در آن بیشتر باشد به طور طبیعی شادی کمتری به افراد منتقل خواهد شد. تداوم شرایط نارضایتی به ویژه مشکلات معیشتی، اضطراب و نگرانی های افراد را افزایش داده و بر کیفیت رفاه و بهزیستی اجتماعی آنان اثرگذار خواهد بود.
هنوز مطالعات دقیقی در باره میزان شاد بودن یا غمگین بودن ایرانیان صورت نگرفته است. براساس مشاهدات میدانی جامعه ایران نیازمند شادی است . پای صحبت هر که می نیشنیم از مسئول، روانشناس و جامعه شناس گرفته تا مردم عادی همگی از ضرورت نشاط و شادی در زندگی سخن می گویند.
** جامعه غمگین، جامعه ای به دور از توسعه و مشارکت اجتماعی
سازمان ملل متحد از سال 2000 میلادی به بعد در مولفه های تعیین سطح توسعه یافتگی کشورها، متغیرهای نشاط، خشنودی و رضایتمندی افراد جامعه را جای داد. در این صورت اگر مردم احساس شادی و رضایت از زندگی نداشته باشند، آن جامعه به سمت توسعه یافتگی حرکت نخواهد کرد.
روانشناسان و جامعه شناسان بارها تاکید کرده اند که جامعه ای به توسعه پایدار و پویا دست خواهد یافت که افراد آن از سلامت روح و روان برخوردار باشند. تداوم احساس افسردگی، غم یا نارضایتی در جامعه رفته رفته کاهش روحیه جمعی را به دنبال خواهد داشت و افراد را به سوی انزوا طلبی سوق می دهد. در این بین شادی و نشاط محرکی قوی برای ایجاد مشارکت موثر و سازنده در عرصه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خواهد شد. مشارکت و نشاط دو مولفه ای هستند که با یکدیگر پیوندی مستقیم داشته و در نهایت منجر به موفقیت برنامه های توسعه، رفاه و بهزیستی می شوند.
رواج خشم و عصبانیت در جامعه ، از دیگر پیامدهای کاهش احساس شادی و آرامش است.
همچنین، کاهش اعتماد اجتماعی، گسترش ناامیدی نسبت به آینده و رنگ باختن هویت ملی و فرهنگی نیز از دیگر آسیب های در کمین جامعه به شمار می رود. چرا که بسیاری از جامعه شناسان بر این باورند که شادی جمعی علاوه بر تقویت همبستگی اجتماعی موجب تقویت پیوند مردم و حاکمیت و همچنین روحیه ملی گرایی شده . این در حالی است که نسبت به شادی جمعی در جامعه امروزی ما غفلت شده است تا آنجا که رسانه ها، فیلم ها و سریال ها نیز با برجسته سازی مشکلات و نمایش تصاویر خشن بر میزان غم و اندوه مردم دامن می زنند.
«کوروش محمدی» جامعه شناس در تبیین دلایل کاهش آستانه تحمل معتقد است: بخشی از ارتباطات فنی و عاطفی در بین آحاد جامعه کاهش یافته و ماشینی شدن زندگی دلیل عمده ای برای این آسیب به شمار می رود. افراد در عصر فناوری از آرامش و اصول روابط مثبت، انرژی، پذیرش محبت و گرمابخشی به زندگی دیگران فاصله گرفته اند.
عدم آموزش مهارت های فردی و اجتماعی در نظام آموزش و پرورش و خانواده به افراد، توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات در شهرها، مشکلات معیشتی، آلودگی هوا، ترافیک و به نوعی مجموعه ای از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و شهری که در افراد مشابه است بروز رفتارهای خشن را در جامعه رواج داده است.
این نکته را فراموش نکنیم که رواج شادی، رونق اقتصادی، عدالت اجتماعی، افزایش مشارکت مدنی و سیاسی و همچنین بهبود سبک زندگی را در پی می آورد.
** پیش شرط های دستیابی به شادی
شادی نیز مانند هر پدیده اجتماعی به بسترسازی و مدیریت منسجم نیاز دارد. آموزش مهارت های فردی و اجتماعی در کنار ایجاد ثبات در وضعیت سیاسی و اقتصادی زندگی، اثربخشی چشمگیری بر میزان رضایتمندی افراد از جامعه و زندگی خواهد داشت. نارضایتی نسبت به وضعیت موجود و لذت نبردن از لحظه های زندگی آفت روانی بزرگی برای افراد از نگاه روانشناسان به شمار می رود.
بنابراین، کنترل هیجانات منفی، به کارگیری استعدادهای فردی و مدیریت خشم و استرس از مهمتری مهارت هایی هستند که یادگیری آن نقش به سزایی در میزان رضایتمندی و ایجاد نشاط در فرد دارد.
تقویت سبد مصرف فرهنگی جامعه که اکنون بسیار ضعیف است، گام دیگری در بهبود روحیه فردی و اجتماعی افراد خواهد بود. تفریحات فرهنگی و گذران اوقات فراغت به شیوه ای سالم و بر اساس عرف و شرع گسترش نشاط و آرامش را به دنبال خواهد داشت.
توجه به سلامت روان به عنوان موضوعی مورد غفلت واقع شده در جامعه ایران، در ایجاد شادی در افراد و خانواده های ایرانی نقش بسزایی دارد. سنجش های مستمر سلامت روان در جامعه به برطرف ساختن عواملی که باعث شیوع اختلالات روحی و روانی می شود، کمک خواهد کرد.
ارتقای سطح رضایتمندی و شادی در جامعه به طور حتم بدون بهبود شاخص های عدالت اجتماعی و اقتصادی، بهبود وضعیت اشتغال، جلوگیری از رکود، آموزش مهارت های زندگی، افزایش سطح آگاهی و فرهنگسازی در باره چگونه شاد زیستن ممکن نخواهد بود. به نظر می رسد پایش و برنامه ریزی برای ارتقای هر یک از این شاخص ها، رفاه و بهداشت روانی را در جامعه گسترش خواهد داد.
در تعاریف جامعه شناسی و روانشناسی شادی به هیجانی فردی اطلاق می شود که نشات گرفته از شرایط محیطی است. دریافت هیجان از شرایط زندگی به صورت حالت هایی از بدن افراد نمایان می شود. به دست آوردن وضعیتی مطلوب و و آرامبخش در افراد احساس شادی را در برخواهد داشت و برعکس تهدید یا احتمال پیش بینی خطر، بروز حالتی به نام اضطراب، حزن و غم را ایجاد می کند. بنابراین شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی تاثیر مستقیمی بر میزان احساس رضایتمندی و شادی افراد در زندگی اجتماعی و فردی دارد. در جامعه ای که هیجانات منفی در آن بیشتر باشد به طور طبیعی شادی کمتری به افراد منتقل خواهد شد. تداوم شرایط نارضایتی به ویژه مشکلات معیشتی، اضطراب و نگرانی های افراد را افزایش داده و بر کیفیت رفاه و بهزیستی اجتماعی آنان اثرگذار خواهد بود.
هنوز مطالعات دقیقی در باره میزان شاد بودن یا غمگین بودن ایرانیان صورت نگرفته است. براساس مشاهدات میدانی جامعه ایران نیازمند شادی است . پای صحبت هر که می نیشنیم از مسئول، روانشناس و جامعه شناس گرفته تا مردم عادی همگی از ضرورت نشاط و شادی در زندگی سخن می گویند.
** جامعه غمگین، جامعه ای به دور از توسعه و مشارکت اجتماعی
سازمان ملل متحد از سال 2000 میلادی به بعد در مولفه های تعیین سطح توسعه یافتگی کشورها، متغیرهای نشاط، خشنودی و رضایتمندی افراد جامعه را جای داد. در این صورت اگر مردم احساس شادی و رضایت از زندگی نداشته باشند، آن جامعه به سمت توسعه یافتگی حرکت نخواهد کرد.
روانشناسان و جامعه شناسان بارها تاکید کرده اند که جامعه ای به توسعه پایدار و پویا دست خواهد یافت که افراد آن از سلامت روح و روان برخوردار باشند. تداوم احساس افسردگی، غم یا نارضایتی در جامعه رفته رفته کاهش روحیه جمعی را به دنبال خواهد داشت و افراد را به سوی انزوا طلبی سوق می دهد. در این بین شادی و نشاط محرکی قوی برای ایجاد مشارکت موثر و سازنده در عرصه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خواهد شد. مشارکت و نشاط دو مولفه ای هستند که با یکدیگر پیوندی مستقیم داشته و در نهایت منجر به موفقیت برنامه های توسعه، رفاه و بهزیستی می شوند.
رواج خشم و عصبانیت در جامعه ، از دیگر پیامدهای کاهش احساس شادی و آرامش است.
همچنین، کاهش اعتماد اجتماعی، گسترش ناامیدی نسبت به آینده و رنگ باختن هویت ملی و فرهنگی نیز از دیگر آسیب های در کمین جامعه به شمار می رود. چرا که بسیاری از جامعه شناسان بر این باورند که شادی جمعی علاوه بر تقویت همبستگی اجتماعی موجب تقویت پیوند مردم و حاکمیت و همچنین روحیه ملی گرایی شده . این در حالی است که نسبت به شادی جمعی در جامعه امروزی ما غفلت شده است تا آنجا که رسانه ها، فیلم ها و سریال ها نیز با برجسته سازی مشکلات و نمایش تصاویر خشن بر میزان غم و اندوه مردم دامن می زنند.
«کوروش محمدی» جامعه شناس در تبیین دلایل کاهش آستانه تحمل معتقد است: بخشی از ارتباطات فنی و عاطفی در بین آحاد جامعه کاهش یافته و ماشینی شدن زندگی دلیل عمده ای برای این آسیب به شمار می رود. افراد در عصر فناوری از آرامش و اصول روابط مثبت، انرژی، پذیرش محبت و گرمابخشی به زندگی دیگران فاصله گرفته اند.
عدم آموزش مهارت های فردی و اجتماعی در نظام آموزش و پرورش و خانواده به افراد، توزیع ناعادلانه خدمات و امکانات در شهرها، مشکلات معیشتی، آلودگی هوا، ترافیک و به نوعی مجموعه ای از مشکلات اجتماعی، اقتصادی و شهری که در افراد مشابه است بروز رفتارهای خشن را در جامعه رواج داده است.
این نکته را فراموش نکنیم که رواج شادی، رونق اقتصادی، عدالت اجتماعی، افزایش مشارکت مدنی و سیاسی و همچنین بهبود سبک زندگی را در پی می آورد.
** پیش شرط های دستیابی به شادی
شادی نیز مانند هر پدیده اجتماعی به بسترسازی و مدیریت منسجم نیاز دارد. آموزش مهارت های فردی و اجتماعی در کنار ایجاد ثبات در وضعیت سیاسی و اقتصادی زندگی، اثربخشی چشمگیری بر میزان رضایتمندی افراد از جامعه و زندگی خواهد داشت. نارضایتی نسبت به وضعیت موجود و لذت نبردن از لحظه های زندگی آفت روانی بزرگی برای افراد از نگاه روانشناسان به شمار می رود.
بنابراین، کنترل هیجانات منفی، به کارگیری استعدادهای فردی و مدیریت خشم و استرس از مهمتری مهارت هایی هستند که یادگیری آن نقش به سزایی در میزان رضایتمندی و ایجاد نشاط در فرد دارد.
تقویت سبد مصرف فرهنگی جامعه که اکنون بسیار ضعیف است، گام دیگری در بهبود روحیه فردی و اجتماعی افراد خواهد بود. تفریحات فرهنگی و گذران اوقات فراغت به شیوه ای سالم و بر اساس عرف و شرع گسترش نشاط و آرامش را به دنبال خواهد داشت.
توجه به سلامت روان به عنوان موضوعی مورد غفلت واقع شده در جامعه ایران، در ایجاد شادی در افراد و خانواده های ایرانی نقش بسزایی دارد. سنجش های مستمر سلامت روان در جامعه به برطرف ساختن عواملی که باعث شیوع اختلالات روحی و روانی می شود، کمک خواهد کرد.
ارتقای سطح رضایتمندی و شادی در جامعه به طور حتم بدون بهبود شاخص های عدالت اجتماعی و اقتصادی، بهبود وضعیت اشتغال، جلوگیری از رکود، آموزش مهارت های زندگی، افزایش سطح آگاهی و فرهنگسازی در باره چگونه شاد زیستن ممکن نخواهد بود. به نظر می رسد پایش و برنامه ریزی برای ارتقای هر یک از این شاخص ها، رفاه و بهداشت روانی را در جامعه گسترش خواهد داد.