آیات بخوانید که ماه علی گرفت
دستی رسید و راه نگاه علی گرفت
بابا رسید و دید گلش را و آه نه...
خاری مجال گفتن آه علی گرفت
دست خدا دو دست به زانو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آتش زبانه از در و مسمار میکشید
دستی شکسته منت دیوار میکشید
یک سو تمام خصم علی را و یک طرف
یک بانوی خمیده ی بیمار میکشید
با حال مضطرش ز همه رو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
آنان که زخم بر پر و بال ملک زدند
بر زخم های تازه ی حیدر نمک زدند
با حرص بی هوا جلوی شوهرش
بانوی آسمان و زمین را کتک زدند
چادر به خون تازه دگر خو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
زهرا میان کوچه زمین خورد یاعلی
برخواست دوباره زمین خورد یاعلی
یک قطره اشک از دل هفت آسمان چکید
گویا تمام عرش زمین خورد یاعلی
با اشک تمام آسمان دم یاهو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
دیگر صدای ناله ی زینب عجیب شد
چیزی شبیه ناله ی امَّن یُجیب شد
پنجاه سال بعد دوباره همان صدا
پیچید و قتلگاه پر از بوی سیب شد
قاتل به دست خنجر و گیسو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود
باید گریست بر کفنی که نداشتی
بر پاره های پیرهنی که نداشتی
خون گریه کرد با دل خونین مادرت
با زخم های آن بدنی که نداشتی
زینب نشسته بود و پهلو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود