دکتر شکوه نوابینژاد: فرزندپروری الزامی و یک ضرورت اجتماعی است، مهارتی است که باید پیش از فرزندآوری بیاموزیم تا رابطه والد و کودک بهدرستی شکل بگیرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ـ طیبه مجردیان: اهمیت و ضرورت آگاهی به اصول فرزندپروری بر هیچ کس پوشیده نیست، اما بهنظر میرسد اکثر پدرها و مادرها در سطح جهان، والدگری را بهصورت شهودی یاد میگیرند و آموزش خاصی در جایی نمیبینند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم فرزندپروری یکی از سختترین کارهای دنیاست و تئوریهای بسیاری در ارتباط با فرزندپروری وجود دارد تا این کار سخت را سادهتر کند، بنابراین برای داشتن فرزندانی سالم لازم است والدین مجهز به آگاهیهای لازم در این زمینه شوند. دکتر شکوه نوابینژاد، استادتمام مشاوره و روانشناسی است که از وی با عنوان «مادر مشاوره ایران» یاد میشود. متن زیر با عنوان «فرزندپروری و ضرورت یادگیری آن» یادداشتی از دکتر نوابینژاد در شماره بیستودوم فصلنامه فرهنگی پیام مادر است که از نظر میگذرانید.
فرزندپروری و ضرورت یادگیری آن
فرزندپروری الزامی و یک ضرورت اجتماعی است، مهارتی است که باید پیش از فرزندآوری بیاموزیم تا رابطه والد و کودک بهدرستی شکل گیرد. فرزندپروری مجموعه روشهایی است که والدین برای رشد و پرورش کودک خود بهکار میبرند؛ روشهایی که در ارضای نیازها، یادگیری، رفتار و عملکرد، طرز تفکر، ارتباطات و بهطورکلی تربیت فرزندشان نقش دارد، بنابراین میتوان گفت که آموختن مهارتهای رشد در پرورش کودک از مهارتهای پایهای در زیربنای مهم فرزندآوری است.
تاریخچه فرزندپروری
شیوههای فرزندپروری از دهه 1940 دچار تغییر و تحول شده است، از آن زمان اهمیت عاطفی و روانی کودک تحت تأثیر روانکاوی قرار گرفت و تربیت و سلامت روان والدین بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت زیرا ویژگیهای شخصیتی و نقش والدین در پرورش و تربیت کودک بهطور مستقیم تأثیر دارد.
مهارت فرزندپروری را باید پیش از فرزندآوری بیاموزیم. اگر تربیت و پرورش فرزند در سالهای شکلگیری شخصیت بهدرستی اتفاق نیفتد، در بزرگسالی افراد با مشکلات حاد رفتاری، ارتباطی و عاطفی و... مواجه میشوند.
سبکهای فرزندپروری
بهطور کلی منابع (افق سلامت و بهداشت روان کودک و...) سه سبک فرزندپروری ارائه میکنند.
سبک مستبدانه
والدینی که این شیوه تربیتی را برای فرزندان خود بهکار میگیرند، اهمیت خاصی برای نظم و ترتیب قائل هستند. این سبک بر کنترل زیاد کودک و اجرای قوانین و مقررات و دستورات بیچونوچرای والدین تأکید دارد و عواطف، احساسات و هیجانات کمتر مورد توجه است. کودکان در این سبک مطیع و اغلب پرخاشگر و عصبی هستند و بعضاً ممکن است بهدلیل ترس از تنبیه و سرزنش به دروغگویی و پنهانکاری روی آورند.
سبک تسهیلگرانه
والدین سهل و آسانگیر اغلب قوانین و مقرراتی محدود و اندک دارند و به کودک خود آزادی میدهند و در برخورد با او بسیار بخشندهاند و بهسادگی اشتباه آنان را نادیده میگیرند و در برابر کمترین اصرار و خواهش فرزندان، امتیازهای سلبشده از آنان را بهسرعت بازمیگردانند.
والدین روابط گرمی با فرزندان خود دارند ولی یکی از ویژگیهای این فرزندان عزت نفس پایین است و مسئولیتپذیری و تلاش برای موفقیت در آنان کمتر است.
فرزندپروری مقتدرانه
والدینی که سبک مقتدرانه را برای فرزندپروری انتخاب میکنند تلاش زیادی برای یک رابطه مثبت، سالم و صمیمی با فرزندان خود دارند. آنان کنار اهمیت دادن به عواطف و احساسات کودک، قوانین مشخص وضع میکنند و پیامدهای رعایت نکردن قوانین را اجرا میکنند. والدین با این شیوه میتوانند عزت نفس و اعتماد به نفس کافی در کودکشان پایهریزی کنند. این روش ترکیبی از گرمی و حضور والدین در زندگی کودک، توجه به احساسات و عواطف آنان همراه با سطح پایینی از سختگیری در فرزندپروری است. فرزندپروری مقتدرانه به آن معنا است که والدین در حالی که قواعد و مقررات مشخصی برای زندگی کودک دارند، برای اجرایی کردن آن دلایل را برای کودک توضیح میدهند و پیامدهای اجرایی آن قوانین را بهزبانی ساده برای کودک خود بیان میکنند، با کودک خود روابط گرم و صمیمی دارند، از سختگیریهای زیاد، روابط پرخاشگرانه و از هرگونه تنبیه و محرومسازی نسبت به کودک خودداری میکنند. در این شیوه تربیتی، اعتماد و همدلی میان کودک و والدین زیاد و قابل توجه است. پدرومادرهای مقتدر با هم متحد هستند و هر دو در برابر کودک حرف یکدیگر را تأیید میکنند.
هنگام ضرورت مشکلات خانواده را برای کودک بیان میکنند و از نظرات و ایدههای کودک جویا میشوند. یافتههای پژوهشی نویسنده نشان میدهد که والدین مقتدر شاهد بهترین نتایج در وضعیت اجتماعی و روانی کودکان و نوجوانان خود بودهاند.
باید توجه داشت کلید فرزندپروری سالم گرمی و صمیمیت والدین با یکدیگر، حاکمیت عشق و احترام بر فضای خانوادگی و نقش مثبت والدین در لحظه لحظهی زندگی کودک است.