آسمان آبی آبیست مگر شک داری..؟
بگذار دنیا مرا نادیده بگیرد، بگذار زمین و زمان بر سرم آوار شود..
دلم را بشکند و پایم را به زنجیر بکشد..
ولی باز این روزگار است که شکست خورده..
میگویند خواستن توانستن است...
من سهمم را از روزگار خواهم گرفت.
میگویند تنها کسی نمیتواند که ناامید است.
من ناامید نیستم...
باز هم میگویم : " من از سلاله ی درختانم و درختان ایستاده میمیرند
من به میدان زندگی پشت نمیکنم
هرگز...
من سهمم را از دنیا خواهم گرفت...
من معجزه میکنم؛
مگر نه اینکه خداوند معجزه را به برگزیدگانش ، به دستانشان جاری میکند ؟؟
مگر نه اینکه او مرا برگزیده برای این امتحان خطیر ؟؟
پرواز بدون بال معجزه است و من میخواهم معجزه کنم..
حتی اگر روزگار بخواهد مرا به زانو در آورد ، نخواهم گذاشت عجزم را ببیند..
پاهایم را قطع میکنم تا باز هم ایستاده باشم..
معجزه یعنی من
شک نکن
آسمان آبی آبیست ، مگر شک داری ؟
زندگی سهم کمی نیست ، مگر شک داری؟
در رگ زنده ی این هستی خواب آلوده
باور معجزه جاریست ، مگر شک داری؟؟