کودک مجموعهای است نامتناهی از استعداد و خلافیت، شور وشوق و... که گاه وفور این صفات در او آنچنان است که سر منشاء بروز خلاقیت و کشف سوژه برای بزرگترها میشود.
امر مسلم دیگر اینکه تجلی هوش و استعداد بیشتر در سنین پایین ظهور میکند و قسمت اعظم آن باید زیر 5 سالگی پرورش یابد.
حال آنکه در این میان کودکان ما راهی بس ژرفتر و زیباتر را میپیمایند چرا که کودک ایرانی بار فرهنگی و غنای هنری را ناخود آگاه پیش رو دارد.
کودک ایرانی بر روی شاهکارهای هنری جهان (فرش و گلیم پارچههای قلمکار) غلت میخورد، بازی میکند و رشد ونمو مینماید. فرشها و گلیمهایی که خیلی بیشتر از آنکه هنر مدرنیسم پا به عرصه هنر جهان بگذارد، ابعاد انتزاعی طبیعت را به تصویر کشیدهاند.
کودک ایرانی لالایی میشنود و در قصههای مادربزرگها، با دیو و پری آشنا میگردد. تعزیه و شبیهخوانی میبیند، از نوروز و شب یلدا و شب چله تا اعیاد و مناسبتهای دیگر را با انواع آیینها و آهنگها و رنگها تجربه میکند. اما کودکان هیچ جای دنیا- به غیراز ایران- این همه غنای فرهنگی را از بدو تولد و از اولین روزهای تکاپو و راه رفتن تجربه نمیکنند.
ره یافت علم نوین در کشور ما با تلخ کامیهایی همراه بوده است، از آن جمله میتوان ترور اعتماد به نفس در انسانها را نام برد. چرا که ما از ابتدا کودکان خود را به آموختن صرف آنچه که در سایر مکانها و فرهنگها تجربه شده، سوق دادهایم و حاصل این است که با وجود داشتن دهها دانشکده هنری و صدها دانشجو و فارغالتحصیل رشتههای مختلف هنری به عنوان مثال طراحی صنعتی- هنوز طرحهای اتومبیل، مبلمان، دکوراسیون لوازم خانگی، اسباببازی و... را از اروپا و آمریکا کپی میزنیم، چرا که فرصت اندیشیدن، تجربه کردن، تخیل و بروز خلاقیت را به کودکانمان و کودکیهایمان ندادهایم.
هنر خلاقه و آزاد به ویژه نقاشی، مانند خواب و رویا به کودکان امکان میدهد تا آنچه از دنیای بیرونی کسب میکند از هم جدا کرده و در حالتی ناخودآگاه دوباره آنچه سبب شادی، دلهره، تشویق و علاقه او میشود، صحبت کند.
هنر غیرمستقیم و آزاد به کودکان امکان تکامل و دریافت آگاهی از دنیای خارج را میدهد و سبب پرورش خلاقیت، پختگی ذهن کودک و گفتوگوی اجتماعی او میشود .
حال اگر ما بزرگسالان نادانسته و بدون تدبیر از سنین پایین، تمرین کپی و تقلید کردن و آموزش مستقیم را به کودک بدهیم، بزرگترین اشتباه و چه بسا خیانت را در حق این نونهالان انجام دادهایم و آنها را به سوی یک زندگی ریاکارانه و عاری از آفرینش سوق دادهایم.
وظیفه ی ماست که با آموزش غیرمستقیم و به صورت ارائه ی موضوعاتی چون بیان تصویری اتفاقات روزمره، مناسبتهای مذهبی و آیینی، مفاهیم اخلاقی و... همراه با شعر و داستان، بازی و مسابقه، اجرای گروهی نمایش، خلاقیت و خودباوری کودکان را گسترش دهیم که اینگونه آموزش تا سن 11 سالگی لازم است.
... و کلام آخر اینکه در نقاشی کودک و اصولا هنر کودکان هدف این نیست که از آنها داوینچی، رافائل و پیکانسو بسازیم. هدف صرفا پرورش انسانهایی با خلاقیتهای متبلور در هر زمینه است که این امر با آموزش اصولی نقاشی به صورت غیرمستقیم امکانپذیر است و این مسیری طولانی است که همت، حسننیت و همکاری همه خانوادههایی را که به فردای کودکان و جامعهشان بها میدهند، میطلبد.
منبع : تبیان