منولوگ بسیار زیبایی در فیلم «بید مجنون» هست
زمانی که یوسف نامه دوستش مرتضی را بر میداره و می خونه :
سلام آقا یوسف! خیلی دلم برات تنگ شده. دوست داشتم دوباره تو را ببینم. تو از دیدنیها برام بگی منم از ندیدنیها. از وقتی که تمرین کردم نبینم. خیلی چیزهای جدید دیدم. چیزهایی که تکراری نیستند.
راستی ! یه جنگلی پیدا کردم پر از درخت گردو. دوست دارم یه روز تو را ببرم به تماشای آنجا یه شکم سیر گردو بخوریم. دوست دارم بدونم تو چقدر تماشا کردی. چشمات از تماشا پر شده یا نه. چقدر سوال دارم ازت بپرسم. اصلا وقت کردی به تماشای درخت مجنون بری ؟ دوست دارم بدونم درخت مجنون هنوز برات شانس میاره . عکسی را که بهت قول داده بودم برات فرستادم که بدونی خیلی به یادت هستم .
دوست شما مرتضی
منبع : نویسان