نویسنده: آنتونی جیمز کرتیس
مترجم: دکتر فرامرز سهرابی
مترجم: دکتر فرامرز سهرابی
اغلب مردمی که در جوامع صنعتی زندگی می کنند، حداقل یکبار در طول زندگی
خود در بیمارستان پذیرش می شوند. برای عده ای از مردم بیمارستان زدگی ممکن
است یک نمای منظم و دائمی زندگیشان باشد (پیتس و فیلیپس، 1998). بیمارستان
زدگی با تغییراتی در نظم روزانه و فقدان استقلال و از دست دادن خلوت شخصی
همراه است. تیلور (1995) اثرات روانشناختی بیمارستان زدگی را روی بیماران
مورد بررسی قرار داد و پی برد که از لحظه پذیرش، بیماران اضافه بر بیماری
یا اختلال شان، اضطراب را نیز تجربه می کنند. آنها همچنین علاوه بر
بیمارستان زدگی و نگرانی توأم با نقش اجباری که باید در وضعیت تمام نشدنی
باقی بمانند، گیجی را نیز تجربه می کنند. همزمان از بیمار انتظار می رود که
یار و همکار مشاور باشد و نقش وابستگی خود را بدون اینکه زیاد التماس کند،
آشکار نماید. بیماران، هنگامی که از لحاظ فیزیکی (جسمانی) در بستر بیماری
هستند ممکن است علائم مختلف روانشناختی مثل افسردگی و اضطراب قابل توجهی را
نیز نشان دهند. دغدغه مربوط به نتیجه آزمایشات و جراحی ممکن است بیخوابی
(الگوهای آشفته خواب)، ترس، کابوسهای شبانه و ناتوانی در تمرکز حواس را
بدنبال داشته باشد.