باور رایج در میان مردم این است که در خانواده تقسیم کار وجود دارد و وظیفه اصلی تامین معاش فرزندان با پدر است و تربیت فرزند از تحمل شب بیداری تا بازی و آموزش و رسیدگی به کودک بر عهده مادر است، و معمولاً مادر متهم اصلی در عدم تربیت صحیح فرزندان است. اما حقیقت چیز دیگری است. تربیت فرزند یک نقش جداگانه بر عهده پدر یا مادر نیست، بین سالهای ۱۹۴۹ تا ۲۰۰۱، ۱۰۰ها مطالعه صورت گرفت که مراقبت از فرزندان در طول سالهای اولیه به سلامت و رفاه کودکان محدود نمیشود.
و مطالعات بیشماری نشان دادن که اهمیت نقش پدر در دوران کودکی و در حال حاضر عامل مهمی در شایستگی اجتماعی کودک، عشق، اعتماد به نفس، ابتکار عمل اجتماعی، بلوغ اجتماعی و ظرفیت برای ارتباط با دیگران میباشد. هر کودک یک پدر درگیر و دوست داشتنی نیاز دارد.
پدران میتوانند حمایتهای جسمی و روانی را فراهم کنند و این حتی میتواند در قلمرو حیوانات هم دیده شود.
یک خانواده پنگوئن را در نظر بگیرید. پنگوئن امپراتور، که پدر است، مسئولیت نگه داشتن تخم مرغ گرم را در سراسر ماههای زمستان سخت را به عهده میگیرد زمانی که مادر پس از تخمگذاری به مدت دو ماه به دریا میرود تا برای خانواده غذایی را فراهم کند..
مطالعات نشان دادهاند که کودکانی که از نوزادی تا سن ۳ سالگی با پدر در ارتباط هستند از ضریب هوشی بالاتری برخوردارند.
محققان دریافتهاند که مادران و پدران در راه تربیت کودکان بسیار با هم متفاوت هستند حتی در مدل ارتباط برقرار کردن و صحبت کردن با آنها.
خانواده اولین مکانی است که کودک در آن مهارتهای اجتماعی را میآموزد، و مهارتهایی مانند ارتباط با دیگران، مسئولیت پذیری، خویشتن داری، همدردی، صبر و تحمل…
پدرها با سوالاتی مانند ” چی ” و ” کجا ” باعث تحریک کودکان میشوند و مسئولیتپذیری بیشتری برای ارتباط متقابل را در آنها ایجاد میکنند.
پدر از یک دید ، معلم خانواده ، رهبر و قانوندان است . از طریق پدر است که کودک به گفته خواجه نصیرطوسی از تدبیر و کمالات نفسانی ، چون آداب وفرهنگ ، هنر وصناعات وعلوم و طریق زندگی که اسباب بقاء و کمال نفس او هستند برخوردار میشود.
نظارت و یاری کردن در انتخاب دوست در این برهه وظیفه پدر تحمیل نظرات خود به فرزند نیست بلکه پدر در فضای عاطفی و معقول شرایط و مصادیق یک دوست خوب را برای فرزندش بازگو میکند و از دور روند انتخاب فرزندش را کنترل مینماید، اهمیت این مسئله از آنجا ناشی میشود که فرزندان در دوران نوجوانی بیشترین تاثیر را از همسالان و دوستان خود میپذیرند. آموزش معارف صحیح به فرزندان میتواند آنها را در مقابل بسیاری از انحرافات مصون بدارد و آنها را از گرفتار شدن در افکار انحرافی و التقاطی نجات دهد.
همانطور که میتوانید از پژوهشها ببینید، خانوادههایی که در آن پدران در تربیت کودکان درگیر شدند. کمتر گزارشهای مرگ و میرهای ناشی از تصادف، مصرف مواد و بستری شدن در بیمارستانهای روحی و روانی به چشم میخورد.
برای ثبات یک خانواده سالم و سلامت روانی فرزندان یکی از مهمترین استراتژیهای مادران این باشد که ارتباط پدران با فرزندان را از اتاق زایمان ایجاد کنند و به پدران اعتماد کنند تا با نوزادان جوانشان ارتباط برقرار کنند.
کودک در مسیر رشد از افراد بسیاری اثر میپذیرد و تحت تأثیر دیدهها و
شنیدههای بسیاری است. همهی آنهایی که اطراف او هستند و به نحوی در او
اثر دارند مدل و الگوی کودکاند . اما پدر از همهی آنها مهمتر و مؤثرتر
است و این اهمیت و تأثیر تا سنین نوجوانی همچنان بر جای خویش است .
رفتار پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است : درس ، اخلاق ، تربیت ، سازندگی یا ویرانگری.
طفل همه چیز را از او کسب میکند: محبت ، شفقت ، وفاداری ، خلوص و صفا ، رشادت و شهامت ، ادب و تواضع ، عزت نفس ، سجایای اخلاقی ، درستکاری ، پشتکار ، سربلندی ، شرافت ، صداقت و…
این امر آن چنان از نظر روانشناسان تربیتی گسترش دارد که برخی از آنها
رفتار فرزندان را انعکاسی از رفتار پدران دانسته اند و گفتهاند : تو اول
کودک خود را به من بنمای تا بگویم تو که هستی . نحوه استدلال پدر، به
کارگیری وسایل و ابزار، کینه توزی و خودخواهی او و… همه در کودک مؤثر است.
بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسئولند. و با افکار و رفتارشان
کودک را جهت میدهند ، و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم
میآورند.
پدر در طریق سازندگی کودک ، آشنا کردن او به ضوابط و شرایط محیط و زمانی
هم برای دادن آموزشهای لازم و کافی در یک امر نیاز دارد فرزندان خود را
به سفر ببرد . لذا از شما پدران میخواهیم برنامه سیر و سفر و گشت و گذار
خود را کلاس درس کنید و خود معلم این کلاس باشید . حال که بناست مثلاً پنج
روزی درمسافرت باشید از قبل برای آن برنامهریزی کنید. ببینید در قطار و در
کوپه خود چه چیزهایی را میتوانید بگویید ، چه قصههای قابل ذکری دارید که
در آن نکات آموزنده و سازندهای باشد و چگونه میتوانید بسیاری از اهداف و
مقاصد تربیتی را پیاده کنید.
هرچه که در مسیر با آن برخورد میکنید به فرزندتان معرفی کنید . از تاریخ
آن بگویید ، در مورد فواید و مضار آن بحث کنید ، از نکاتی که میتواند مایه
عبرت آموزی باشد بحث به میان آورید چون این فرصتها کمتر پیش میآیند و
حتی گاهی ممکن است فرصت پدید آید ولی دیگر دیر شده باشد. مثل زمانی که
فرزندان شما به سنین نوجوانی ، بلوغ و جوانی رسیدهاند.
شما با گردش دادن فرزند و همراه کردن آنها با خود ، مخصوصاً درهفت سال سوم
زندگی او با نشان دادن مناظر آموزنده و سازنده میخواهید کاری کنید که او
اولاً غم و رنج خود را فراموش کند ، ثانیاً ساخته و پرداخته شود و ثالثاً
رابطه مفید و سازنده ای با شما برقرار کند.
براین اساس باید مراقب باشید و سعی کنید روابط شما با او سالم و طبیعی و
به دور از آشفتگیها باشد. در طول همراهی با او ، سعی کنید از او کمتر
ایراد بگیرید، کمتر انتقاد کنید و خاطر او را کمتر مشوش سازید. تذکر
اشتباهات او به صورت غیر مستقیم ، مشفقانه و حتی در خفا باشد
صبر و تحمل شما درهمراهی فرزند بسیار کارساز است. خوددار و مسلط باشید.
بکوشید به گونهای برخورد کنید که دست شما از دست او خارج نشود. مخصوصاً در
هفت سال سوم زندگی فرد ، که در آن صورت ترمیم دل شکسته و تحت کنترل
درآوردن او بسیار مشکل است . در این صورت او حال غزالی را دارد که اگر
بگریزد به زحمت ممکن است با شما مأنوس گردد.
پدر باید زمینهساز انس و الفت از طریق ایجاد رابطه با فرزند باشد. این
رابطه از طرق مختلف در محیط خانه و زندگی فراهم میشود. مثلاً از طریق
تشکیل جلسات مشاوره خانوادگی و شرکت دادن کودک در تصمیم گیریها . وجود
چنین نزدیکیهایی سبب میشوند که طفل با پدر احساس صمیمت و انس کرده و خود
را نسبت به او نزدیک بیابد.
عدم توجه وعدم همکاری و هم کلامی نسبت به فرزند سبب میشود که کودکان به
تدریج از پدر بگسلند و به دوستان و معاشران خود توجه کنند ، با آنها راز دل
بگویند و به تدریج دست خود را از دست پدر بیرون بکشند. گاهی چنین کودکانی
به سوی معلمان و یا افرادی که دارای مقامی برترند روی آورده و از پدر
میگریزند.
این امر ممکن است از جهاتی و یا در مواردی به نفع کودک باشد ولی از خطرات وعوارض آن نباید غافل شد.
وجود شکاف بین پدر و کودک ودرعوض انس با دوستان و معاشران و رابطه تنگانگ
با آنان گاهی ممکن است به قیمت رسوایی و آلودگی فرزند تمام شود و دامنه
آلودگی را به مرز خانواده بکشاند
فرزندان شما نیاز به وقتگذاری شما دارند تا از وجود شما و از زمینههای
انس و الفت شما بهرهای گیرند. راه و روش زندگی را از شما فرا گرفته و طریق
زندگی خود را هموار سازند. شما هرچند که سرگرم و مشغول کار باشید بازهم به
صلاح و مصلحت شماست که در شبانه روز لااقل نیم ساعت با فرزندتان همراه
باشید، با او حرف بزنید ، بگویید و بخندید، استراحت و تفریح کنید
در سایه این وقتگذاری قادر خواهید شد رفتار فرزندتان را دریابید، از ریشه و
منشاء آن باخبر شوید، اگر رفتاری ناپسند دارد از آن سر درآورده و راه رفع
واصلاح آن را پیدا کنید . از تمایلات و خواستههای او آگاه شوید و در این
رابطه تصمیم بگیرید.
کودک در آینده به آن کس دلبستهتر خواهد شد که با او سابقه انس وارتباط بیشتری داشته باشد. و حرف و سخن آن کس را بیشتر پذیرا خواهد شد که باب رفافت وملاحظات با او گشاده باشد . و شما در سایهی این وقت گذاری موفق خواهید شد رابطهی او را با خود ، با اعضای خانواده و از آن مهم تر با خدا محکمتر سازید.
جشن روز پدران یک مفهوم جدید نیست. و در هر کشور برای سپاس از پدران را جشن میگیرند در غرب به اوایل قرن ۱۹ برمیگردد. توسط یک خانم واشنگتنی به نام سونورا لوئیس برای احترام به پدر خود ، که شش فرزند از جمله یک نوزاد پس از مرگ مادرهنگامی که او فقط ۱۶ سال داشت و برای تحسین شخصی و به رسمیت شناختن پدرش، در غرب اولین بار در June19، ۱۹۱۰ جشن گرفته شد. و در ایران تولد حضرت علی را روز پدر نامیدند و جشن میگیرند.
منابع:
۱- The National
۲- Life Style
۳- American Psychological Association
۴- Huupost
۵- تیم جامعه پزشکان ایرانhttp://pezeshkanir.com