سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی

مدیر سایت: دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی

سایت تخصصی روانشناسی
دکتر سکینه سلطانی کوهبنانی
استادیار دانشگاه فردوسی مشهد
مدیر پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد

آدرس محل کار:

آدرس دانشگاه: مشهد ، میدان آزادی ، دانشگاه فردوسی ، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی ، گروه علوم تربیتی ، تلفن تماس : 05138805000داخلی 5892
پلی کلینیک روانشناسی بالینی و مشاوره دانشگاه فردوسی مشهد : شماره داخلی 3676

آدرس مرکز مشاوره : مشهد، پنج راه سناباد، تقاطع خیابان پاستور، ساختمان پزشکان مهر، مرکز مشاوره و خدمات روانشناختی اندیشه و رفتار، شماره های تماس: 05138412279


آخرین نظرات
منظور از خود آرمانی و خود واقعی چیست؟
آیا تا به حال پیش نیامده که تصور کنید در یک دانشگاه تراز اول در جهان پذیرفته شده اید؟
آیا تا به حال رویای دریافت یک مدال طلا در المپیک را نداشته اید؟
آیا تا به حال خود را صاحب یک پنت هاوس در بهترین نقطه تصور نکرده اید؟
یا اینکه دوست داشته باشید ترفیع رتبه بگیرید و پیشرفت کنید، حرفه ای شوید، یا یک قهرمان یا سوپر مدل شوید…


همه اینها می تواند مثالی از خود ایده ال یا آرمانی شما باشند. همه انسانها یک خود آرمانی دارند. از سویی دیگر، همه ما تصوری از انچه که اکنون هستیم را دارا می باشیم. که حاصل تجارب و رویدادها و تفسیر ما در زندگی می باشد، این تصور یا این پندار از خود “خود واقعی” نامیده می شود.


خود واقعی به مفهوم ارزیابی آگاهانه فرد از خودش است ولی خود آرمانی آن بخش از وجود فرد است که میل دارد به آن برسد. اگر بخواهیم مثالی در باره این دو بزنیم این است که خود واقعی توان شخصی است که قادر به بلند کردن وزنه 50 کیلویی است و خود آرمانی آرزوی شخص است و آن بلند کردن وزنه ای 150 کیلویی.

هر چه شکاف بین خود واقعی و خود آرمانی بیشتر باشد شخص احساس ناتوانی بیشتری کرده و به همان نسبت عزت نفس، اعتماد به نفس و کارایی او کاهش خواهد یافت .

در نظریه فروید، خود یا ایگو، بخش سازمان‌یافته و منطقیِ ساختار روانی و میانجی بین نهاد، فراخود، و دنیای خارجی است. تبعیت از قوانین فرایند ثانویه تفکر. بر طبق اصل واقعیت هدایت می شود. منیت،نفس.

خود واقعی همان چیزیست که اکنون هستید و شامل تمامی نقاط مثبت و منفی تان می باشد. شما می توانید، مستعد اضطراب، مستعد افسردگی، مشتاق برای کمک به دیگران، مهربان، خودخواه، خودبین یا ناتوان در نه گفتن و رفتار قاطعانه باشید. درمقابل، خود آرمانی همان چیزی است که شما آرزوی آن را دارید، یا احساس می کنید که باید باشید، مثل اینکه “من باید صادق باشم” “من باید خیر باشم” “من باید بهترین باشم”و غیره…….

هر انسانی آرمان ها و آرزوهایی دارد که در صدد دستیابی به آنهاست. به عبارت دیگر ، هر انسانی دارای “خودآرمانی” است که سعی دارد خود را شبیه آن سازد و به آن برساند. خودآرمانی(ideal self) به ما انگیزه تلاش می دهد و اهداف ما را تنظیم می کند، اما گاهی اوقات این خود آرمانی غیر قابل دسترسی است، زیرا دسترسی به آن فراتر از توانایی یک انسان معمولی است. در این حالت، فردی که چنین آرمان هایی دارد، از خود ناخشنود می شود و خود را سرزنش می کند. ناخشنودی از خود به سرزنش خود منتهی می شود. در این صورت عزت نفس آسیب می بیند و سبب می شود که فرد در دام افسردگی بیفتد.


خود آرمانی حاصل تاثیرات فرزندپروری و اجتماعی شدن است. گاهی اوقات با دیدن الگوهای برابر در نقش هایی که بر عهده داریم در جامعه، سعی می کنیم خود را به آنها رسانده و با انها رقابت کنیم، در واقع یک خود آرمانی مطابق با آنها می سازیم، زمانی که تلاش کرده و موفق می شویم می تواند احساس خوبی در ما ایجاد کند، اما گاهی اوقات با وجود تلاش موفق نشده و احساس بدی در ما ایجاد می شود که شاید در برخی موارد از خود متنفر می شویم، و از همین جاست که مشکل آغاز می شود.

معمولا زمانی که ما خود آرمانی غیر قابل انعطاف و غیر واقع بینانه ای داریم و نمی توانیم به آن برسیم می تواند عذاب دهنده و استرس زا باشد. بعضی افراد خود واقعی بهتری می خواهند. آنها احساس می کنند خود واقعی باید با خود آرمانی آنها مطابق باشد.(کمالگراها)  آنها دیدگاه بردبارانه ای نسبت به جهان ندارند. برای آنها انعطاف معنایی ندارد. آنها همه امور جهان را سیاه و سفید یا صفر و صد می ببنند. برای آنها تنها شکست یا پیروزی معنا دارد و هیچ حد وسطی را قائل نمی باشند. معمولا این دسته از افراد اعتماد به نفس و عزت نفس کم و افسردگی دارند و همواره از فاصله بین خود ها رنج می برند.

در حال حاضر بسیاری از افراد مشتاقند که به خود آرمانی خود برسند اما ناکامی در رسیدن به آن نیز آنها را آشفته نمی کند. آنها می پذیرند که در واقع رسیدن به آن می تواند غیر ممکن باشد، و آنچه هستند را می پذیرند، خود واقعی آنها در تصادم با خود آرمانی نمی باشد. این مسئله باعث آرامش روان بیشتری در فرد می شود. هنگامی که شما کودک بودید، برای هنجارها ارزش قائل شده، و با الگوگیری از بزرگترها به آن احترام می گذاشتید و …. و با تمام توان خود از انها پیروی می کردید. اما اکنون وضعیتی را در نظر بگیرید که شما مجبورید برای حمایت از بهترین دوست خود دروغ بگویید، در اینجا بدون شک دوستی خود را بر هنجارها ترجیح می دهید، و خود واقعی خود را می پذیرید، در حالی که ایده ال اینست که از درس های دوران کودکی و هنجارها پیروی کنید. اما گاهی اوقات با دروغ گفتن حس بدی پیدا کرده و خود را از آرمانهای تصوری خود دور می بینیم. در واقع در زندگی زمان هایی وجود دارد که ارزش های اخلاقی ما بر زندگی عملی مان چیره می شوند، و در این نقطه است که از آنچه هستیم (خود واقعی) متنفر می شویم.

زمانی که اقدام به قضاوت بر اساس اصول اخلاقی سطح بالا می زنیم، در واقع سعی در رسیدن به خودآرمانی داریم. هنگامی که در زندگی آنچه هستیم، خود واقعی، را بپذیریم، و سعی کنیم که با هدف گذاری و برنامه ریزی ان را ارتقا دهیم، مشکل خاصی پیش نخواهد آمد و می توانیم به آرمانهای خود، در صورت واقع بینانه بودن، برسیم. در شرایطی نیز اگر با وجود آگاهی از واقعیت در ذهن خود آرمانهایی را تجسم کنیم، باز هم مشکل ساز نخواهد بود. در هر دو صورت از لحاظ روانی سالم خواهیم بود. آن دسته از افرادی که تنها به تصویر سازی آرمان ها پرداخته و تلاشی نمی کنند بیشتر از بقیه مستعد رنج روانی و افسردگی می باشند.


خودآرمانی در افراد کمالگرا قابل دستیابی نیست، این افراد به طور دائم در مقایسه خود واقعی ( آنچه که هستند) با خود آرمانی( آنچه که می خواهند باشند) هستند این مقایسه ها بر نارضایتی و خشم آنها از خود می افزاید و دقیقاً به این سبب است که این افراد در معرض افسردگی قرار دارند. اگر مایل اید از شر کمال گرایی رها شوید به فاصله بین خود واقعی و خود آرمانی توجه کنید. اگر فاصله بین آنها زیاد است از خود بپرسید چه انتظاری از خود دارم؟ خودآرمانی من دارای چه ویژگی های است؟ آیا این امکان وجود دارد که به آنها برسم؟ در صورتی که احساس می کنید از خودتان راضی نیستید و خود را زیاد سرزنش می کنید باید برای این خود آرمانی فکری بکنید.

عدم رضایت و ناخشنودی از خود به این معناست که شما آنچه که می خواهید، نیستید. به راستی شما می خواهید چه کسی باشید؟ آیا انتظاری که از خود دارید، قابل دستیابی است؟ در صورتی که انتظارات شما قابل دست یابی نباشد باید آنها را تغییر دهید و به خود آسان بگیرید و سعی کنید انتظارات و اهداف خود را متناسب با توان و امکانات مادی و معنوی خود انتخاب کنید. بهترین حالت این است که: فاصله بین خود واقعی و خود آرمانی کم یا معقول باشد. از دیگر سو در صورتی که از خود واقعی ( آنچه که هستید) راضی نیستید سعی کنید رفتارتان را تغییر دهید، رفتارهایی که از آنها راضی نیستید یا از نظر شما پذیرفتنی نیست با کمک یک روان شناس قابل تغییر است. البته در برخی موارد هم خودتان به تنهایی می توانید در تغییر رفتارتان بکوشید.

تحقیقات نیز نشان داده اند که در افراد افسرده فاصله بین خود آرمانی و خود واقعی بسیار زیاد می باشد(راجرز) و آنها در رسیدن به آرزوهایشان دچار درماندگی آموخته شده می شوند. اگر ایده ال جلو برویم، به خود ایده آل یا آرمانی نیز خواهیم رسید. افراد با اعتماد به نفس و احساس خود ارزشی پایین همواره به یک روش فکر و رفتار می کنند، از انجایی که موفق نمی شوند، تصور می کنند که ناتوان و نالایق هستند.

الگوها و هنجارهای اجتماعی محدود نیز می تواند منجر به احساس خود ارزشی پایین شوند. کنترل بیش از حد، محدودیت ها، دخالتها، قوانین، دستکاری ها و محدودیت ها، همه و همه می توانند منجر به عزت نفس پایین گردند. اینها ممکن است فرصت یادگیری و رشد را از فرد بگیرند و بنابراین فرد با عزت نفس پایین کمبودها را به عوامل درونی و کمبود درونی نسبت می دهد، مهارتهایش را زیر سوال می برد و از خود متنفر می شود. یک ذهن سالم خود را همانطور که هست می پذیرد  و سعی می کند که در تمامی جهت ها رشد کند، در عین حال از نقاط قوت و ضعف خود نیز اگاهی دارد. و تمامی انتقاد ها و طردها را با یک روش رشد یافته تحت کنترل دارد. در عین حال خود آرمانی یک هدف نهایی و یک انگیزش برای عمل است، به شرط آنکه واقع بینانه باشد، و خود واقعی نیز می تواند وسیله ای برای رشد مثبت در این جهت باشد.


خود، خودپنداره، خود آرمانی
جرسیلد پدیده خود را چنین تعریف می‌کند: خود، مجموعه‌ای از افکار و عواطف است که سبب آگاهی فرد از موجودیت خود می‌شود. بدین معنی که او می‌فهمد کیست و چیست. خود، دنیای درونی شخص است و شامل تمام ادراکات، عواطف، ارزش‌ها و طرز تفکر او است. پندار یا تصوری که فرد از خود دارد مسلماً برای او اهمیت حیاتی داشته، و سعی دارد که این تصویر را نگه دارد (بیابانگرد، 1390).

خود پنداره: پاپیکا خودپنداره را به‌عنوان یک ساختار پیچیده و اغلب شناختی از تعمیمات شخص به خود که شامل ویژگی‌ها، توانایی‌ها، دانش، ارزش‌ها، نگرش‌ها، نقش‌ها و دیگر موضوعاتی که افراد خود را تعریف کرده و پیوسته داده‌های خود را در آن یکپارچه می‌کنند، می‌داند (جوکلاوا و اولریکایوا، 2011).

خود ایده‌آل یا آرمانی مجموعه ویژگی‌های شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آن‌ها باشیم. این تمایل ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیل خود می‌خواهیم به آن دست‌یابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایده‌آل ممکن است بسیار دور از واقعیت و دور از دسترس باشد. تحقیقات نشان داده است که در افراد به هنجار به‌خصوص افراد نوروتیک، کشمکش میان خود و خود ایده‌آل بسیار بیشتر از افراد عادی است (بیابانگرد، 1390).

 

در خود واقعی
*در اهدافتان تجدید نظر کنید. اهداف بزرگ، طولانی مدت، آرمانی و دور از دسترس را به اهداف واقع بینانه تبدیل کنید.
از خودتان بپرسید آیا آرمان ها و انتظارات من با واقعیت منطبق است؟ درباره آرمان ها و انتظارات خود از زندگی با افراد با تجربه و متخصص صحبت کنید و نظر آنها را جویا شوید.
به نقش هایی که معمولاً در زندگی ایفا می کنید توجه کنید و برای نواقص هر نقش برنامه ریزی کنید.

هر انسانی در زندگی نقش هایی به عهده دارد: نقش مادر، همسر، فرزند، دوست، همکار، معلم، دانشجو، پزشک، فرزند، شهروند، مسلمان و مانند آن. انسان سالم و متعادل سعی می کند در همه این نقش ها نسبتاً خوب عمل کند. در برخی افراد از جمله افرادی که عزت نفس کمی دارند، برخی نقش ها کنار گذاشته می شود و یا به خوبی ایفا نمی گردد.

دایره نقش های خود را ترسیم کنید و از خودتان بپرسید:
به راستی در نقش هایم چگونه عمل می کنم؟
آیا مطابق با انتظاراتم ظاهر می شوم؟
آیا از این نقش ها راضی ام؟
آیا در این نقش ها موفق ام؟
آیا نقشی هست که در آن کم گذاشته باشم و چرا؟
چگونه می توانم نقش های خود را بهتر به انجام برسانم؟

بدیهی است در صورتی که در ایفای نقش های خود، خوب عمل کنید احساس یکپارچگی و رضایت از خودتان بیشتر خواهد بود. توجه به دایره نقش ها و کمک به خود برای ایفای بهتر آنها نوعی خودشناسی محسوب می شود و به شما کمک می کند تا از فاصله خود واقعی و خودآرمانی تان بکاهید.

از مهارت های فرزندپروری:
مفهوم خود واقعی و خود آرمانی و تاثیر آن در بالا رفتن عزت نفس کودکان
سعی کنید بر اساس واقعیت، تاکیدتان بر توانایی های کودک باشد نه ناتوانایی های او. با تشویق، توانایی های کودک را افزایش خواهید داد. استفاده درست از تکنیکهای تربیت کودک شما را در این راه یاری خواهد داد. تمام تلاش ما در جهت تربیت کودک آن است که نخست به عزت نفس کودک آسیب نرسانده و همزمان بتوانیم کودکی مسئولیت پذیر و با اعتماد به نفس و خلاق را به جامعه تحویل دهیم .

به کودک نگویید: “کار ساده ای است می تونی انجامش بدی ”
به کودک بگویید: “کار سادهای نیست ببین می تونی انجامش بدی” و اگر نیاز به کمک داشت کمی به او کمک کنید تا به توانایی های خود پی ببرد.چرا که در حالت دوم اگر هم نتواند انجام دهد در اعتماد به نفسش خدشه ای وارد نمی شود ولی در حالت اول اگر بتواند که به این نتیجه می رسد که کار ساده ای بوده پس من کار خاصی نکردم ولی در حالت دوم اگر بتواند آن کار را انجام دهد اعتماد به نفس او تقویت خواهد شد. کودک مفهوم قول دادن را نمی داند و برای خوشحال کردن شما به شما قول میدهد ولی پس از مدتی فراموش می کنند. اشتباه را باید جبران کند نه قول بدهد . مثلا اگر دروغ گفته از او بخواهید اعتراف کند.. قول دادن اعتماد به نفس کودک را از بین می برد. گاهی باید به ازاء هر چند سئوال کودک به او گفت “نمی دانم” با این کار دو هدف را دنبال خواهیم کرد یکی به کودک خود این پیغام را می دهیم که ندانستن عیب نیست و هر کسی ممکن است نداند و ما قرار نیست انسانهای کاملی باشیم و بگوییم “نمی دانم” و او را به کتاب ارجاع دهیم یعنی بگوییم بیا ببینیم در کتاب درباره این سئوال چه چیزی نوشته شده و ندانسته های خود را از کتاب بخواهیم در واقع هدف دوم از این کار آشنایی کودک با کتاب خواندن است.کودکی که به او این پیغام داده شده باشد که انسان باید کامل باشد دائما دغدغه کامل شدن دارد و چون نمی تواند به کمال برسد و اصلا چنین موجود کاملی در جهان وجود خارجی ندارد، نه تنها اعتماد به نفس خود را از دست می دهد بلکه احساس گناه کامل نبودن هیچگاه او را رها نخواهد کرد .


 
سنجش خود آرمانی و خود واقعی
Ego-Ideal and Actual-Self Assessment
سنجشی که اکنون در صدد تجربه آن هستید به دسته بندی پرسش ها موسوم است.
هریک از عبارت زیر را روی کارتی بنویسید. و سپس به دستورالعمل توجه کنید.

 
باهوش هستم
ازخودم توقعات زیادی دارم
مسؤول مشکلات خودم هستم
تنبل هستم
بادیگران به راحتی کنار می آیم
عموما خوشحال هستم
خوشبین هستم
به آسانی مضطرب می شوم
خودم را درک می کنم
بلند پرواز هستم
اغلب احساس رانده شدگی می کنم
فردی تکانشی هستم
دمدمی هستم
اغلب احساس گناه می کنم
عواطفم را ازادانه بیان می کنم
متکی به خودم هستم
 
محور به شکل زیر رسم کنید.
دارای کمترین شباهت به من
 
دارای بیشترین شباهت به من
A
B
C
D
E
F
G
 
دستورالعمل یکم: ریز حرف A فقط یک کارت بگذارید که کمترین شباهت را با شما داشته باشد . همینطور زیر ستون G فقط یک کارت را قرار دهید که بیشترین شباهت را با شما داشته باشد . به همین قیاس برای هریک از ستون های B و F  دوکارت ، برای هریک از ستون های C و E سه کارت و سرانجام چهار کارت برای ستون D حملاتی که نه خیلی شبیه شما و نه خیلی بی شباهت به شماست. دو ستون کناری از هر طرف اطلاعات خوبی به شما می دهد.
دستورالعمل دوم: بار دیگر کارت ها را بچینید اما جملات را بر حسب این که چهار سال پیش چگونه بوده اید مرتب کنید. نگران نباشید ، خودتان هستید و خودتان . تفاوت ه را بررسی کنید .
 
 دستورالعمل سوم: این بار کارت ها را براساس خود آرمانیتان ، آن گونه که می خواهید باشید مرتب کنید.  شباهت ها و تفاوت ها را با مرحله اول بررسی کنید.


 
منابع:
*چارلز اس. کارور و مایکل اف . شی یر . نظریه های شخصیت . ترجمه احمد رضوانی . معاونت فرهنگی آستان قدس رضوی . 1375
*سایت روان سنجی
*پیام مشاور دانشگاه تهران - نویسنده : مریم نوری زاده
*تریبون آزاد
میگنا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی