یک روانشناس سلامت گفت: وقتی فردی، فردی را دوست ندارد میتواند جدا شود اما اگر یکسری مشکلات قابل حل دارند، حتما باید مشکلات را با یکدیگر حل کنند. خیانت به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست، اما «حس» و «توهم» خیانت با خود «خیانت» متفاوت است که متاسفانه برخی طلاقها در ایران ناشی از توهم خیانت است یعنی فرد تصور میکند که همسرش به او خیانت میکند، در حالی که در عالم واقعیت این مهم وجود ندارد.
دکتر "عشرت کریمیافشار" در گفتوگو با خبرنگار ایسنا، با اشاره برخی اظهارات مبنی براینکه عشق متعلق به زمان قدیم است و در زندگی امروزی جایی ندارد، گفت: از زمان خلقت انسان و تا زمانی که انسان روی کره زمین وجود دارد، عشق نیز با خود به همراه خواهد داشت.
وی اظهار کرد: عشق یکی از عواطف مهم انسان است و لذت مثبت، احساس عمیق و لطیف است که همزمان قلب، حواس و مغز را با یکدیگر در گیر میکند.
فرق عشق و دلبستگی
وی از جاری بودن عشق در همه عصار در زندگی انسانها عنوان کرد: امروز افرادی هستند که واقعا عاشقانه یکدیگر را دوست دارند و به یکدیگر دلبستگی دارند اما شاید به دلیل رشد فضای مجازی و شبکههای اینترنتی کمتر شاهد عشقهای عمیق و دلبستگی باشیم و بیشتر شاهد وابستگیها هستیم.
این متخصص روانشناسی سلامت از تفاوت دلبستگی و وابستگی سخن به میان آورد و بیان کرد: در عشق، فرد؛ فرد محبوب خود را به خاطر خود محبوب و بدون هیچ چشم داشتی، دوست دارد و هر کاری که بتواند، برای معشوق و آرامش محبوبش انجام میدهد؛ در حالی که در وابستگی، فرد؛ فرد را برای خودش میخواهد و به او خدمات دهد و زمانی که سوال میشود چرا دوستش داری؟ پاسخ میدهد که چون با من مهربان، به من محبت میکند و ... لذا این شخص، فرد را برای خدماتش نه به خاطر خودش دوست دارد.
وی در پاسخ به این سوال که آیا انسان میتواند بدون دوست داشتن و یا دوست داشته شدن زندگی کند؟ اظهار کرد: متاسفانه خیر؛ یکی از نیازهای عمده انسان، نیاز به عشق، دوست داشته شدن و دوست داشتن است که جزء سومین نیاز اصلی و ضروری انسان است بهگونهای که انسان در ابتدا نیاز به غذا، سپس نیاز به امنیت فیزیکی و روانی و سومین نیاز بشریت؛ عشق و دلبستگی است.
مرگ عشق چه زمانی اتفاق میافتد؟
کریمیافشار از مرگ عشق سخن گفت و بیان کرد: مرگ عشق در چهار مرحله رخ میدهد که مرحله نخست آن مخالفت است، بهگونهای که فرد نمیتواند مخالفت خود را در مورد رفتار، کلام و ... فرد ابراز کند زیرا اگر ابراز کند، منجر به دعوا و دور شدن فرد میشود یا شیوه ابراز را یاد ندارد و طرف مقابل نیز همدلی را بلد نیست، لذا فرد این مخالفتها را در درون خود انباشت میکند.
وی مرحله دوم مرگ عشق را رنجش و عصبانیت دانست و بیان کرد: در این مرحله فرد از طرف مقابل عصبانی است و شروع به بهانهگیری و بیاحترامی میکند و مرحله سرکوبی فرا می رسد که در این مرحله فرد احساسات و عواطف خود را سرکوب میکند و نسبت به طرف مقابل بیتفاوت می شود و دیگر به وی اهمیتی نمیدهد و زندگی شخصی خود را میکند که در این مرحله است که طلاق عاطفی شکل میگیرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: مرحله آخر مرگ عشق این است که فرد نسبت به طرف مقابل کاملا بیتفاوت شده است و دیگر دلبستگی وجود نداشته باشد و احوالات طرف مقابل برایش اصلا اهمیتی دیگر ندارد و این موضوع خیلی بد است زیرا وقتی زن و شوهر هنوز باهم دعوا دارند نشان میدهد که هنوز عشق در بین آنها نمرده است ولی وقتی سکوت اتفاق میافتد دیگر مرگ عشق و عاطفه اتفاق افتاده است.
وی بازگشایی پنجره مشترک را راهکاری برای جلوگیری از مرگ عشق دانست و گفت: باید تفاوتهای یکدیگر را بپذیریم و باید از سوی دیگر بپذیریم که تفاهم یعنی پذیرفتن تفاوتهاست و همچنین یکسری جذابیتهای رفتاری و کلامی برای طرف مقابلمان داشته باشیم.
عشق یک طرفه
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان زندگی بدون عشق را برای انسان بسیار مشکل دانست و از عشقهای یک طرفه سخن به میان آورد و تصریح کرد: متاسفانه در عشقهای یک طرفه، شاهد آسیبهای روحی و افسردگی یکی از طرفین خواهیم بود و با توجه به اینکه احساسات خود را به صورت یک طرفه و اشتباه به سمت یک نفر سوق میدهیم لذا باید با روشهای مناسب به خود کمک کنیم تا جلوی این راه اشتباه بگیریم.
وی افزود: در عشق یک طرفه میل به معشوق در ذهن فرد وجود دارد و طبیعتا چون ارتباط یک طرفه است فرد دچار شکست و ناامیدی میشود و ممکن است فرد برداشتهای اشتباه از رفتارهای مقابل داشته و آنها را به عشق تعبیر کرده باشد بنابراین برای آنکه عشق یک طرفه را کنار بگذاریم لازم است که ابتدا خودمان را دوست داشته و برای خودمان ارزش قایل باشیم و این واقعیت را بپذیریم که عشق یک رابطه دو طرفه است و وقتی ما یک طرفه فردی را دوست داشته باشیم دچار سرخوردگی و شکست خواهیم شد.
کریمیافشار از تن دادن برخی به ازدواج مصلحتی سخن گفت و بیان کرد: ازدواج اجباری را کاملا رد میکنیم اما در زمانی خانواده مصلحت میبینند که دو نفر با یکدیگر ازدواج کنند و وقتی بررسی میکنیم در مییابیم که این دو فرد مناسب یکدیگر و از یکدیگر بدشان نمیآید و تنها به دل هم نشستهاند؛ این ازدواج مشکلی ندارد.
وی اضافه کرد: اگر در ازدواج مصلحتی که دو نفر یکدیگر را دوست نداشته باشند و فقط به دلیل یکسری مصلحتها با یکدیگر ازدواج کنند پس از مدتی دچار مشکلات و طلاق عاطفی خواهند شد.
خیانت را در ریشهها پیدا کنید
این متخصص روانشناسی سلامت در رابطه با جایگاه خیانت در ازدواجهای بدون عشق یا یکطرفه به ایسنا گفت: برای خیانت هیچ توجیهی به هیچ عنوان وجود ندارد و خیانت در هیچ شرایطی توجیه پذیر نیست؛ اینکه فرد اذعان کند چون من طرف مقابلم را دوست نداشتم و اجباری با وی ازدواج کردم پس خیانت کردم، اصلا قابل قبول نیست.
وی ادامه داد: خیانت به ریشههای مذهبی، باورها، اعتقادات و اینکه چه ارزشی برای خودمان قایلیم و چه میزان خودمان را دوست داریم، برمیگردد؛ زیرا قبل از اینکه فرد به طرف مقابل خود خیانت کند به ارزشها، شعور، جنسیت و انسان بودن خودش خیانت میکند.
کریمیافشار افزود: وقتی فردی، فردی را دوست ندارد میتواند جدا شود و اگر یکسری مشکلات قابل حل دارند، حتما مشکلات را حل کنند. خیانت به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست و اما حس و توهم خیانت با خیانت متفاوت است که متاسفانه برخی طلاقها در ایران ناشی از توهم خیانت است یعنی فرد تصور میکند که همسرش به او خیانت میکند، در حالی که در عالم واقعیت این مهم وجود ندارد.
وی به وجود ارتباط بین گسترش فضای مجازی و توهم به خیانت و سوءتفاهم راجع به خیانت اشاره کرد و ادامه داد: متاسفانه این روزها شاهد هستیم که فیلمها و سریالهایی در شبکههای مجازی با مضمون عادی سازی خیانت و طلاق در حال انتشار است که خانوادهها باید از تماشای این نوع فیلمها خودداری کنند زیرا این فیلمها به شعور مردم توهین میکنند.
ازدواج سفید
این استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمان درادامه گفتوگو خود با خبرنگار ایسنا به موضوع ازدواج سفید و رایج شدن این نوع زندگی در کشور اشاره و اظهار کرد: در ازدواج سفید، دو نفر یک زندگی مشترک بدون ازدواج رسمی دارند و به یکدیگر هیچ تعهدی ندارند. این نوع ازدواج نه از نظر عرف و نه از لحاظ نظام و ارزشها در ایران پذیرفته شده نیست. ازدواج سفید باعث سست شدن، نظام ارزشها میشود و پیوندی است که فاقد مشروعیت حقوقی و اجتماعی است.
وی علت روی آوردن برخی افراد به ازدواج سفید را اینگونه تشریح کرد: عدم مسئولیتپذیری، ندادن تعهد و اینکه هر زمان که افراد خواستند، میتواند یکدیگر را رها کند، دلایل روی آوردن جوانان به این نوع ازدواج است. متاسفانه فرزندان حاصل این نوع ازدواج به شدت لطمه میخورند و از طرفی ازدواج سفید باعث کاهش فرزندآوری در جامعه نیز خواهد شد و پس از مدتی خانمها نیز دچار خلاء روانی میشوند و شانس مادر شدن را نیز از دست میدهند.
کریمیافشار عدم شناخت از یکدیگر قبل از ازدواج را یکی از دلایل طلاق برشمرد و بیان کرد: گاهی شاهد هستیم که زوجین هنوز به یک خودشناسی دست نیافته و همین عدم بلوغ فکر و عاطفی و عدم آگاهی از ملاکها و معیارها، سلایق، توانمندیها، نقاط ضعف و اهداف خودشان عاملی در راستای ایجاد طلاق خواهد شد.
وی تاکید کرد: افراد باید قبل از ازدواج مهارتهای خودشناسی را یادبگیرند و بعد از آن در مورد فرد مقابل خود به مطالعه بپردازند تا به شناخت رسیده و سپس انتخاب کنند. متاسفانه همکف نبودن زوجین باعث بروز طلاق میشود، بنابراین زوجین باید به لحاظ اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، تحصیلی و اعتقادی خصوصیاتی شبیه هم داشته باشند.
کریمیافشار از نبود آموزشهای مهارتهای زندگی به افراد انتقاد کرد و گفت: متاسفانه افراد مدیریت خشم، هیجانات و ... را یاد نگرفته و باید حتی اذعان کنیم که گفتگو را بلد نیستند، لذا باید افراد مهارتهای ابراز وجود، ارتباطی، زناشویی، زندگی و ... را آموزش ببیند تا بتوانیم آمار طلاق را کاهش دهیم.
وی با بیان این مطلب که باید اعتقادات مذهبیامان را تقویت کنیم، عنوان کرد: باورهای مذهبی و دینی یکی از فاکتورهای بازدارنده قوی در بحث خطا کردن و اشتباه کردن است و وقتی ایمان قوی داشته باشیم هرگز به خودمان اجازه نمیدهیم که به ارزشها و باورهایمان خیانت کنیم.
سارا سلطانی